۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه

پوتین جشن پیروزی می‌گیرد و اوباما تماشا می‌کند

پوتین جشن پیروزی می‌گیرد و اوباما تماشا می‌کند

نویسنده: گری کاسپاروف *
ترجمه: یوحنا نجدی/ مرکز مطالعات لیبرالیسم-تقاطع
 
در حالی که خاورمیانه در آشوب به سر می‌برد و حکومت روسیه نیز به درگیری‌ها دامن می‌زند، صحبت‌های رو در روی ولادیمیر پوتین و باراک اوباما، روسای جمهوری روسیه و امریکا در روز ۲۸ سپتامبر (۶ مهرماه) در سازمان ملل متحد می‌توانست دیدگاه جدیدی را فراهم کند. آن چیزی که امروز، جهان، شاهد آن است، کاملا قابل پیش‌بینی بود.
 
پرزیدنت اوباما پیش‌تر تصمیم گرفته بود تا سیاست خود مبنی بر عدم مداخله در اوضاع خاورمیانه را ادامه دهد و حرف‌های کلیشه‌ای وی در سالن اجلاس سازمان ملل درباره همکاری و حاکمیت قانون‌، توخالی بود. او درباره درگیری‌های سوریه گفت: «ما باید قبول کنیم که بعد از این همه خون‌ریزی و قتل عام، شرایط به دوران قبل از جنگ داخلی باز نخواهد گشت.» اما هر شنونده‌ای می‌دانست که اوباما هیچ اقدام عملی در پشتیبانی از این سخنانش نخواهد کرد.
یک ساعت بعد، ولادیمیر پوتین در سخنانی در‌‌ همان سالن، دروغ‌های آشکار و اظهارات همیشگی‌اش در حمله به “ناتو” را بر زبان آورد: «ما فکر می‌کنیم این اشتباه بسیار بزرگی است که هم‌کاری با دولت سوریه و نیروی نظامی این کشور را که دلیرانه و رو در رو در حال نبرد با تروریسم هستند، نپذیریم.» او از حاکمیت ملی صحبت کرد؛ موضوعی که برای او بسیار حایز اهمیت است مگر درباره حاکمیت کشورهایی چون گرجستان، اوکراین یا سایر کشورهایی که او در آن‌ها دست به دخالت‌های بی‌جا می‌زند.
به عبارت دیگر، سخنرانی آقای اوباما همچون گذشته بود چون او دست به انجام کاری نخواهد زد و سخنان آقای پوتین نیز مثل سابق بود چون او به هر حال، کاری انجام خواهد داد.
اما محتوای سخنرانی پوتین نیز حتی قبل از این‌که بخواهد دهانش را باز کند، غیرمرتبط بود. پوتین برای نخستین بار در ده سال گذشته، در سازمان ملل سخنرانی می‌کرد چرا که شباهت به یک مرد بزرگ در صحنه روابط بین‌الملل، تنها شگرد باقی‌مانده‌‌ی وی برای توجیه حکومتش بر روسیه است.
یک دهه قبل، معامله‌ی شیطانی پوتین با مردم روسیه این بود که در ازای رها کردن دموکراسی و حقوق‌شان، برای‌ آن‌ها رفاه و پیشرفت بیاورد. حالا ما هیچ‌کدام از آن‌ها را نداریم. تنها ترفندی که در حال حاضر برای آقای پوتین باقی مانده این است که ادعا می‌کند در حال دفاع از عظمت روسیه ‌در برابر دشمنانی است که کشور را محاصره کرده‌اند (دشمنانی که پوتین استاد خلق‌شان است). او بعد از تهاجم منجر به آشفتگی در اوکراینبه جبهه‌های جدیدی نیاز داشت و حالا آن را در سوریه و سازمان ملل پیدا کرده است.
در این میان، دیدار خصوصی و پرفشار آقایان پوتین و اوباما بزرگ‌ترین دستاورد ممکن بود. تنها جمله‌ای که از این دیدار بیرون آمد این بود که ایالات متحده و روسیه هم‌کاری با یکدیگر علیه “دولت اسلامی” (داعش) را در نظر خواهند داشت. پوتین البته تا زمانی که این هم‌کاری، تداخلی با هدفش برای حفظ دیکتاتوری بشار اسد جنایت‌کار در سوریه نداشته باشد، اهمیتی به آن نمی‌دهد.
با این وجود، تصویر دو رهبر در کنار هم، به عنوان یک پیروزی بزرگ برای آقای پوتین در فضای رسانه‌‌ای روسیه پخش می‌شود. روایتی که هم‌زمان با اعلام خبر این دیدار در رسانه‌ها انتشار یافت، این بود که پوتین شجاع، با اوبامای ضعیف مقابله و ایالات متحده شرور را محکوم کرد و او این کار را در شهر نیویورک، در شکم دیو، انجام داد. به محض انتشار نخستین عکس، این ملاقات به موفقیت بزرگی برای آقای پوتین و شکست دیگری برای سیاست خارجی امریکا و البته برای ثبات و دموکراسی در منطقه خاورمیانه تبدیل شد.
مهم نیست که تصمیم امریکا برای خروج از عراق چقدر با حسن نیت و حمایت عمومی همراه بود و یا چرخش کاخ سفید به سوی بشار اسد در سال ۲۰۱۳ چقدر درست بود؛ مساله این است که نتایج این سیاست‌ها آشکارا فاجعه‌بار بود. نگاهی به نقشه کنونی سوریه و عراق نشان می‌دهد که برآمدن داعش، یک واکنش منطقی به رها کردن سنی‌‌های منطقه از سوی امریکا بود. گروهی مانند داعش نمی‌تواند بدون حمایت نیروهای محلی رشد کند؛ درواقع، سنی‌ها دیدند راه دیگری برای دفاع از خود در برابر نیروهای شیعه‌ی ایران و سوریه که دست به کشتارصدها هزار نفر از آن‌ها زده‌اند، ندارند.
در موضوع‌های جهانی نیز مثل بازی شطرنج، شما در حالی که نشسته‌اید، باید طبق شرایطی که روی صفحه موجود است، بازی کنید. انتقاد از جرج دبلیو بوش به خاطر آغاز جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ این واقعیت را تغییر نمی‌دهد که در سال ۲۰۰۸ [زمان ترک کاخ سفید از سوی بوش] بحران بزرگ پناهندگی و یا ارتش عظیم داعش وجود نداشت؛ حمایت از القاعده از طریق مذاکره با گروه‌های سنی در استان انبار عراق، تضعیف شده بود؛ و این تغییر سیاست به اندازه‌ی اعزام نیروهای جدید امریکایی در کاهش خشونت‌ها در عراق موثر بود.
خروج امریکا از عراق و خودداری آقای اوباما از متوقف کردن بشار اسد، هر گونه امکان برای برقراری امنیت در منطقه را از بین برد. مردم مجبور بودند بجنگند، فرار کنند، یا بمیرند. و آن‌ها هر سه کار را در ابعاد وحشتناکی انجام می‌دهند. مهم است که به یاد داشته باشیم موج مهاجرانی که به اروپا رسیده‌اند، از داعش فرار نمی‌کنند؛ آن‌ها از آقای اسد -که روی حمایت فعال ایران و روسیه حساب باز کرده- فرار می‌کنند.
هیچ معامله‌ای [اشاره به توافق هسته‌ای ایران] قرار نیست وضعیت را تغییر دهد. ایران و روسیه دستور کار خود را برای منطقه خاورمیانه دارند و صلح در هیچ‌کدام از این برنامه‌ها جایی ندارد. ایران بزرگ‌ترین دولت حامی تروریسم در دنیا است. روش آقای پوتین در جنگ علیه ترور در چچن نیز بمباران گسترده و کور بود. وقتی آن روش به نتیجه نرسید، او بی‌رحم‌ترین جنگ‌‌طلب منطقه، رمضان قدیروف [رییس جمهوری خودمختار چچن] را به کار گرفت.
ادامه کشتار سنی‌ها در منطقه، حمایت‌های افزون‌تر عربستان سعودی و پیکارجویان خارجی بیشتر اهل پاکستان، افغانستان و روسیه را به دنبال خواهد داشت. این شرایط، همچون بیماری سرطان گسترش می‌یابد که از نظر آقای پوتین خوب است. جنگ و هرج و مرج، دشمنان و فرصت‌های بیشتری برای پوتین فراهم می‌کند تا هم‌چون یک فرد سرسخت بر صفحه تلویزیون دولتی روسیه ظاهر شود. رژیم ایران نیز به دلایل مشابهی به منازعه و درگیری احتیاج دارد و به همین دلیل است که هرگز نمی‌تواند از شعار “مرگ بر امریکا” دست بکشد. جنگ در حال افزایش، هم‌چنین بهای نفت را افزایش خواهد داد و این نفعی است که تهران و مسکو نمی‌توانند از آن چشم‌پوشی کنند.
این پیامدها شاید برای آقای اوباما قابل قبول باشد اما او نمی‌تواند طوری وانمود کند که نقشی در به وجود آمدن این وضعیت نداشته است. من هم دوست داشتم در جهانی سرشار از دموکراسی و قانون‌گرایی زندگی کنم؛ یعنی‌‌ همان دنیایی که آقای اوباما معتقد است ما در آن ساکن هستیم؛ اما متاسفانه ما در چنین دنیایی زندگی نمی‌کنیم. قدرت و عمل همچنان مهم هستند و در کشورهایی مثل سوریه و عراق شما نمی‌توانید بدون اقدام عملی، قدرتی داشته باشید.
آقای پوتین هیچ حرف تازه‌ای در سازمان ملل نزد چرا که او اساسا نیازی به آن نداشت؛ او می‌داند ابزارهای واقعی و مشخصی در اختیار دارد که بسیار موثر‌تر از حرف زدن صرف هستند. پوتین در اوکراین، تانک، در سوریه، جت‌های جنگده‌، و در کاخ سفید، آقای اوباما را دارد.
————————————————–
* گری کاسپاروف، قهرمان پیشین شطرنج جهان و رییس “بنیاد حقوق بشر” مستقر در نیویورک است. او به تازگی کتابی را با عنوان «زمستان در راه است: چرا ولادیمیر پوتین و دشمنان دنیای آزاد باید متوقف شوند» به رشته‌ی تحریر درآورده که این کتاب ماه آینده روانه بازار کتاب‌فروشی‌ها خواهد شد.
** منتشرشده در شماره روز ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۵ (۷ مهر ۱۳۹۴) روزنامه‌ی “وال‌استریت ژورنال” چاپ نیویورک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر