۱۳۹۴ مهر ۱۷, جمعه

خرازی: آیت الله بهشتی و امام موسی صدر با خانم ها دست می دادند/ من هم با خانم ها قبلاً دست می دادم

خرازی: آیت الله بهشتی و امام موسی صدر با خانم ها دست می دادند/ من هم با خانم ها قبلاً دست می دادم

انتخاب: صادق خرازی دیپلمات سابق کشورمان با حضور در تلویزیون اینترنتی «دید در شب» به سئوالات رضا رشیدپور مجری این برنامه پاسخ داد.
به گزارش «انتخاب» ؛ خرازی در این مصاحبه می گوید:
متن این مصاحبه در ادامه می آید: مرحوم بهشتی و امام موسی صدر، کسانی بودند که اگر خانم اهل کتابی دست دراز میکرد انجا تسامح در ادله سنن میکردند و دست می دادند.
چرا به شما می گویند دیپلمات شیک؟ بخاطر دستمال گردنتان؟ تسبیح طلاتون؟
نه تسبیح طلا نیست. تسبیح مس است. من مس دستم بگیرند می گویند طلاست. من از بچگی و نوجوانی عادت داشتم لباس مرتب بپوشم. حتی در زمان جنگ هم همیشه لباس من اتو داشت. نظافت خاصی داشتم. به زیبایی اهمیت میدهم. و معتقدم زیبایی بخشی از تشخص انسان هاست.
واقعا درحوزه دیپلماسی اینکه یک دیپلمات لباس شیک بپوشد تاثیر دارد؟
حتما همینطور است، در حوزه دیپلماسی مهم ترین موضوع این است که بتوانی بر روی مخاطب تاثیر بگذاری. این مخاطب ابعاد فکری و ابعاد اجتماعی و قدرت تاثیرگذاری دیپلمات را دوست دارد.
در کشور ما بعد از انقلاب اصلا مرسوم نیست که دیپلماتی کراوات داشته باشد یا دستمال گردن ببندد!
اول انقلاب برخی دیپلمات های ما کراوات داشتند. نخست وزیر، مرحوم مهندس بازرگان و بعضی اعضای کابینه کراوات می زدند. متاسفانه ابولحسن بنی صدر اولین کسی بود که درمخالفت با کراوات صحبت کرد.
می گویید متاسفانه یعنی شما با کراوات موافقید؟
من معتقدم هر چیزی که موجب نظم انسان ها شود برای همه لازم و ضروری است. چطور ما کت شلوار غربی می پوشیم و نمی گوییم این غربی نیست. اما کراواتش غربی نیست؟ این کراوات از فلات ایران به اروپا رفته است.
کراوات برای ایرانی ها بوده است. البته من تا به حال استفاده نکرده ام. یک یا دوبار به عنوان شوخی یا طنز استفاده کرده ام و در سایت ها زده اند و خیلی ها به من فحش داده اند برای ان عکس!
چرا فحش؟
گفتند سمبل غرب بوده است و... ان کراوات هم داستانی دارد. بعد از دولت اصلاحات با ایشان به دانشگاه هاروارد رفته بودیم.دکتر مهدوی دامغانی از اساتید دانشگاه هاروارد هم حضور داشت.مرحوم بدیع الزمان فروزانفر میگفت ما در ادبیات عرب کسی را مثل اقای دامغانی نمی شناسیم. یا اقای شهیدی میگفت دکتر دامغانی اسطوره زبان و ادب است.
ایشان کراوات داشت، من با ایشان مزاح داشتم و در یکی از قرارها کراوات زدم . و عکاس طناز هم عکس ان را گرفت. در ان ملاقات اقای خاتمی هم بود. عکاس بدون اینکه با من هماهنگ کند عکس را در سایت ها زد. البته من اعتراضی نکردم چون اگر بد بود که نمیزدم.
این مهم است که الان شما در سال 94 از کراوات دفاع میفرمایید!
بله. چون باعث نظم است. البته عرف امروز کشور نیست.
خب الان وارد حوزه محافظه کاری می شوید!
نه من محافظه کاری نمیکنم. بحث احکام و بحث قوانین جداست. مثلا دست دادن با خانم ها در عرف و حکم جمهوری اسلامی امر غیر قابل قبولی است. علما قبول ندارند و شخص رهبری هم نسبت به این کار موضع دارند. در حالی که در تاریخ، بسیاری از بزرگان و علما با خانم ها دست میدادند. مرحوم ایت الله بهشتی و..
مرحوم ایت الله بهشتی با خانم ها دست می دادند؟
مرحوم بهشتی و امام موسی صدر، کسانی بودند که اگر خانم اهل کتابی دست دراز میکرد انجا تسامح در ادله سنن میکردند و دست می دادند.
البته من درجایی نیستم که بخواهم فتوایی دهم. من در اینجا کارمند نظام جمهوری اسلامی هستم ترجیح و رجحانم رعایت قانون است اما شخصا اعتقاد قلبی ام را میگویم که کراوات را مخالف نظام نمی دانم. و این را اشتباه میدانم که اگر کسی کراوات بزند مخالف نظام است.
دست دادن با خانم ها چطور؟
دست دادن با خانم ها وجه شرعی دارد. بعضی علما اشکال می دانند و برخی علما به حکم اهل سنت اشکال نمی دانند.
تقلید شما از کدام علماست؟
من تقلیدم به علمای حکومتی است و خودم رعایت میکنم و الان دست نمی دهم.
یعنی قبلا دست میدادید؟
من قبلا که فتوا را نمی دانستم بله.
شما وقتی به سازمان ملل می روید 23 سالتان است؟درست است؟
26 سال
مدرک تحصیلی تان چه بود؟
من دانشجو بودم. در ایران دانشجو بودم
شما در کدام دبیرستان دیپلم گرفتید؟
در دبیرستان حکیم نظامی قم دیپلم گرفتم
می توانم بپرسم با چه معدلی؟
شاگرد خوبی نبودم. معدلم با دعای توسل و ... نزدیک 15 شد.
پس اینکه برخی همکلاسی هایتان می گویند شما حتی دیپلم هم نگرفتید...
نه.بیخود می گویند. من دیپلمم را خیلی دیر گرفتم. سال 63-64 دیپلم گرفتم و برگشتم قم.
چند سالتان بود دیپلم گرفتید؟
21 سال
یعنی با 3 سال تاخیر؟
بله.
بعد از دیپلم وارد دانشگاه ازاد شدم و مدیریت می خواندم. در همین زمان دانشگاه شهید بهشتی دوره مدیریتی گذاشت و وارد شهید بهشتی شدم.
با کنکور یا از طریق دوره های ازاد ؟
بدون کنکور.
جنگ که تمام شد، من بنا نداشتم به سازمان ملل بروم یا حتی مسئولیت دولتی قبول کنم. اقای هاشمی و حضرت اقای خامنه ای و خود اقای کمال خرازی هستند. می توانند تایید کنند.
بعضی ها به اقوال مختلف یک چیزی می گویند. من پذیرش گرفتم برای کارشناسی و کارشناسی ارشد به انگلستان بروم.
فشار روی من زیاد بود که به سازمان ملل بروم. یک اجلاسی در کانبرا برگزار شد. اجلاس سلاح های شیمیایی. رییس هییت ایرانی من بودم. خیلی ها انجا بودند. همین اقای رحیم مشایی،اقای شیخ عطار،اقای کیا طباطبایی. آن زمان اقای ولایتی وزیرخارجه بودند و من مشاور ایشان بودم.
چطور می شود یک جوان 23 ساله که لیسانس هم ندارد مشاور وزیر امور خارجه می شود؟
شرایط انقلاب بد گذشت.
انقلاب سال 57 بود این اتفاق 67 افتاده.!
خود اقای ولایتی چند ساله بودند که وزیر خارجه شدند.؟! مقام معظم رهبری 42 ساله بودند که رییس جمهور شدند. اقای نجفی 26-27 ساله بودند وزیر کابینه شدند.
پس جوانگرایی آن زمان که شما بودید خوب بوده؟ الان که ماهستیم دیگر خوب نیست؟
من به جوانگرایی معتقدم.همین سیکل بسته مدیریت پیرگرایی یکی از آفت های درحال حاضر کشور است.
خودم را با دوران سابق مقایسه میکنم دیگر توان و روحیه پرنشاط که کارهای بزرگ انجام دهم را ندارم. من الان 52-53 سالم است. در حالی که در 33 سالگی رییس اجلاس سران و نماینده ویژه رییس جمهور بودم. آن زمان از نیویورک برگشته بودم. الان دیگر توان ان روزها را نه به لحاظ فکری و نه جسمی ندارم.
شما در 26 سالگی نماینده ایران در سازمان ملل می شوید. در حالی که نه لیسانس دارید و نه به زبان انگلیسی مسلط بودید. این را میگذاریم به پای شرایط انقلابی.. ایا ما دیپلماتی که به زبان انگلیسی مسلط باشد و به سازمان ملل برود نداشتیم؟
چرا بودند. در همان مقطع که من رفتم خیلی از افراد دیگر در سازمان ملل بودند. اقای ظریف، مجید تخت روانچی و حتی دکتر خوشرو. همه همکار بودیم. دران مقطع مسئولیت بخش کمیته اول سازمان ملل را برعهده داشتم. بحث خلع سلاح بود. بحثی که مورد علاقه ام بود. و بعد هم کل مساله امریکا، ایرانی ها درامریکا و دنیای اسلام درامریکا به عهده من گذاشته شد و فکر می کنم کارنامه خیلی مثبتی از خودم به جا گذاشتم.
این پایان دوره است. ما درباره اغاز دوره صحبت میکنیم.
درعرف سازمان ملل خیلی از دیپلمات ها زبان نمی دانند و به محل ماموریت می روند و با مترجم کار را انجام می دهند. بسیاری از کسانی که انجا هستند زبان انگلیسی را نمی دانند. خیلی از سفرا هم در تهران هم همین وضعیت را دارند.
زبان فارسی نمی دانند، زبان انگلیسی که می دانند.
بله همین جا هم با مترجم ملاقات می کند.
خب اینجا ایران است زبان فارسی نمی دانند.
در اروپا هم همینطور لست
من بعید می دانم در سازمان ملل دیپلماتی باشد که زبان انگلیسی نداند.
چرا هستند.
شاید ما فرستادیمشان.
من خودم قبول ندارم این کار را و اگر درمقام مسئول باشم این کار را نمیکنم. در زمان دکتر خرازی معاون پشتیبانی سیاسی بودم و مسئولیت اموزش کادر وزارت امورخارجه با من بودم. محال بود کسی را بفرستم خارج از کشور که زبان نداند.
رطب خورده کی منع رطب کند؟
خب تجربه خودم را دیده بودم. البته من وقتی رفتم زبان را تا حدودی می دانستم. یک سال بود زبان می خواندم. ان زمان کسی که حرفه ای زبان صحبت کند نبود.
الان چطور؟
الان در حد خودم می توانم صحبت کنم.
یکی از خوشمزگی های زندگی من این است که هنوزقضاوت برخی ها درباره من به دوران نو جوانی ام بازمیگردد. و تصور نمی کنند این فردی که پشت سر او حرف می زنند یک روزی بدلیل شرایط سیاسی و اجتماعی در جای دیگری بوده و تکامل یافته است. درس خوانده، دوره ای را گذرانده و متمول شده است. و هنوز که هنوز است بعضی از داوری های شیرین راجع به من مربوط به سالهای 58 و 60 است.
و این داوری ها شما را عصبانی می کند چون صدای شما گرفت.
خیر
خب چه ایرادی دارد بگویند که دیپلم را دیر گرفته اید؟
مهم نیست.اما مسئله این است که باید در زندگی رو راست بود.
مردم بهتر از همه متوجه می شوند، شما صداقت به خرج دهید صادقانه می پذیرند.
بله همینطور هست.
در نیویورک با آن همه مشغله چطور توانستید فوق لیسانس بگیرید؟
سوال بسیاری خوبی هست. اولا در دانشگاه نیویورک درس خواندم و لیسانسم را با نمره خوب گرفتم و بعد در دانشگاه NYU فوق لیسانس گرفتم. دانشگاه ها در آمریکا دو نوبت زمانی دارند. دانشگاه از صبح تا 5 بعدازظهر به شکل متعارف فعالیت می کند اما برای افرادی که شاغل هستند از ساعت 4 بعدازظهر کلاس هایی را دایر می کند که بطور قطع من به جز روزهای شنبه که کلاس های خاصی بود تقریبا تمام تحصیلاتم را تا مقطع دکترا از ساعت 5 بعدازظهر طی کردم.
با اینکه از نظر قانونی منع وجود داشت که یک دیپلمات برای تحصیل برود. من مجوز کتبی رئیس جمهوری و وزیرخارجه وقت را دارم.
آقای دکتر چه پارتی قوی داشتید که در آن سن و سال و با آن تحصیلات شما را به سازمان ملل می فرستند و بعد هم اجازه تحصیل می دهند.
من از نظر خانوادگی سرشناس و شناخته شده بودم.
میخواستم به همین نکته برسم که به هرحال وجود آقای کمال خرازی و پدر بزرگوارتان بی تاثیر نبوده است؟
من فرد شناخته شده ای بودم. البته افراد دیگری هم در خانواده بودند.شرایط خودم در نوجوانی وپیش از پیروزی انقلاب را با نوجوانان این دوره مقایسه می کنم می بینم که اصلا قابل مقایسه نیستند.
فازشان فرق می کند!(خنده)
بله چند نفر از دوستان من در همان دوران شهید شدند. یا حتی شرایط خانوادگی چیز دیگری از من ساخته بود.
همه خانواده پولدار هستند؟ پدر یا عمو...
ما خانواده متمولی بودیم. پدربزرگ من از تجار بزرگ ایران بود.
رقم 1000 میلیارد تومان را می پذیرید؟ چون گفته می شود که زندگی آقای خرازی چیزی حدود 1000 میلیارد تومان می ارزد.
اگر می خواهند بگویند که دو صفر دیگر هم بگذارند تا ما خوشحال شویم.
برای خوشحالی شما نمی گویند. می گویند که چقدر خوب توانستید تجارت کنید.
زندگی من در این حد نیست.
خب چقدر می شود؟
نمی توان این حرفها را زد.
اصولا دیپلمات ها وقتی وارد عرصه سیاسی می شوند یک میزان دارایی از خود اعلام می کنند.
من همیشه دارایی ام را به جایی که باید اعلام کرده ام. تاکنون یک شغل اقتصادی دولتی نداشته ام و در یک قرارداد اقتصادی، دولتی و حکومتی امضایی ازمن نیست
پس می توانم بپرسم این ثروت از کجاست؟
خب مقداری از این زندگی به ثروت خانوادگی خودم و همسرم مربوط است.مقداری را هم خودم ساختم. دوستان زیرکی هم داشتم و در سه بستر سرمایه گذ اری کردم.
بد نیست مباحث خصوصی زندگی را شفاف مطرح کنیم. بنده تا سال 62 هم در بازار تهران بودم هم در سپاه حضور داشتم. و در بازار تجارتخانه پدربزرگم را اداره می کردم.
من شنیدم که در آن دوران خیلی هم بدهکار می شوید.
خیر همه این ها شایعه است.
اسمی دارم بنام شهرام که لقبی هم دارد و می گویند شما در آن دوران به او بدهکار می شوید.
شهرام کی؟
چیزی نیست که بتوانم بگویم.
میگویند شهرام شل
این فرد شاگرد تجارتخانه ما بود. این توهین به من و آن بنده خدا هست.
یعنی هیچوقت بدهکاری در بازار نداشتید؟
دوستان دروغ می گویند.
خب چرا این همه حاشیه پشت سر دیپلمات های دیگر نیست؟
مشکل این بود که من با دکتر خرازی به سازمان ملل رفتم. الان هم او را مربی خود می دانم. ایشان در تربیت سیاسی من نقش زیادی داشتند و به گردنم حق دارند.در ستاد تبلیغات جنگ هم از من دعوت کرد و رفتم به او کمک کردم. در سن 21 سالگی به ایشان پیوستم زمانی که به عنوان سفیر پیش دکتر خرازی رفتم عده ای حسادت می کردند وتصورشان این بود که ایشان اعمال نفوذ کرده در حالیکه اینگونه نبود. دکتر ولایتی الان زنده هستند و امیدوارم عمرشان به اندازه آفتاب بلند باشد. آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم هستند، وقتی اتفاقات بعد از جنگ افتاد و قرار شد نماینده ایران در سازمان ملل را تغییر دهند آقای محلاتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل بودند که تغییر کردند. از آقای دکتر خرازی دعوت شد که به سازمان ملل بروند در آن دوران حضرت امام (ره) هنوز زنده بودند.
آقایان ولایتی و خرازی به این جمع بندی رسیدند که من را بعنوان حکم به سازمان ملل بفرستند تا زمانی که دکتر خرازی نماینده ای در شان خودشان را معرفی کنند. در حالیکه آقایان ظریف، خوشرو و روانچی هم بودند اما تقریبا تمام تیم دکتر خرازی را من چیدم. من دو هفته در نیویورک بودم و مسئول بررسی وضعیت نمایندگی ایران در انجا شدم و گزارشی 260 صفحه ای تنظیم وخدمت دکتر خرازی، دکتر ولایتی و رهبری ارائه کردم.
در آن دوران 26 سال بیشتر نداشتم . آن گزارش مبتنی بر انجام فعالیت های جدی در دفتر نمایندگی نیویورک بود آنهم بدلیل نداشتن ارتباط با آمریکا. نیویورک باید مرکز ثقل مناسبات دوجانبه و بین المللی و چندجانبه ایران بشود. در آن گزارش یک اسم از خودم نیاوردم. حتی اسامی افرادی را هم ارائه کردم . در همان مقطع سه پیشنهاد داشتم یکی اینکه استاندار مازندران شوم دیگری اینکه سفیر ایران در پاکستان شوم و پیشنهاد دیگر این بود که دنبال درس و زندگی خودم بروم.
آقای دکتر اگر شما هرکدام از این پیشنهادات را قبول می کردید دیگر فکر نمی کنم این شایعات پشت سر شما راه می افتاد.
قطعا همینطور است. بعد هم روحیه من چالشی بود.همین الان حزب ندا از وقتی درست شده چقدر حاشیه دارد.
اصلا به نظر می رسد که حزب ندا تشکیل شده تا حاشیه ایجاد کند.
قبل از اینکه حزب ندا ایجاد شود در میان اصلاح طلبان چنان آقا صادق آقا صادق می گفتند که نگو. اما بعد مطرح کردند که مگر صادق خرازی اصلا اصلاح طلب هم هست؟
آقای دکتر صریح جواب بدهید چطور ممکن است که هم حزبی ها و دوستانتان شما را به قاچاق عتیقه متهم کنند؟
متاسفانه یکی از بدبختی های ما در دوران اصلاحات همین بی تقوایی ها و عدم عفت کلام و حرمت بیان بوده است. بنده یک مجموعه دار هستم وبه این مساله افتخار می کنم. همه هم در کشور می دانند.
می گویند در منزل آقای خرازی وقتی روی صندلی می نشینید باید مراقب باشید که برای لویی چهاردهم نباشد.
اینطور نیست ، اینها اغراق هست. البته شاید لویی پانزدهم باشد اما لویی چهاردهم نداریم. اینها شایعاتی است که درست می کنند.
بنده تاکنون 9 قران نفیس چاپ کرده ام که شاید در 100 سال گذشته کسی چنین کاری نکرده است. بیش از 400تا500 قرآن از سراسر دنیا خریداری کردم که همه هم وقف شده و شناسنامه وقفی دارد.
ایا می توان این وقفنامه ها را منتشر کرد؟ حتی شنیدم که منزل شما هم وقف هست.
دلیلی ندارد که هر روز بدنبال پاسخ به افراد باشم.
گفته می شود آقای خرازی مطرح می کند که اموالشان وقف است تا پرستیژشان بالا برود؟
پرستیژی که وقف بخواهد بیاورد می خواهم هفتاد سال نیاورد. این حرف ها به هرحال گفته می شود.
چرا ما در ایران به این حد پولدار ستیز شده ایم؟ شما حدود 900 تا هزار میلیارد سرمایه دارید...
این حرف ها را نگویید ایجاد فحشا می کند. یک خانه مسکونی خودم دارم و یکی هم همسرم.
خب اینکه بیشتر از 10 میلیارد نمی شود.
نه بیشتر است. یک تعدادی کتاب خطی هم هست که قیمت دارد.
پس حداقل 200 میلیارد هست؟
بعضی این اعداد را مطرح می کنند که حتی خودشان هم نمی توانند بشمارند.
شما الان درآمد ماهانه دارید؟
خیر چون از وزارت خارجه مرخصی بدون حقوق دارم.
پس مخارج حزب ندای ایرانیان یا سایت دیپلماسی ایرانی و اینها از کجا می آید؟
حزب ندا به من ارتباطی ندارد.این حزب اعضایی دارد که سه نوع حق عضویت دارند تحت عنوان وابسته، پیوسته و دلبسته به حزب. از یکسری افراد هم بعنوان هوادار درآمدی کسب می شود.
حزب ندای ایرانیان چرا اسمش" ندا " است؟ شما که می دانید در حوادث بعد از 88 "ندا " اسم خاصی شد؟
نه این را شما میگویید. ندا اسم عام است مثل صدا و مخفف نسل دوم اصلاحات.
اما انتخاب این کلمه برای ایجاد یک حاشیه انفجاری نبود؟
خیر. ابتدا نسیم دوباره اصلاحات بود.
پس شما اول واژه را انتخاب کردید بعد دنبال مخفف گشتید؟
همه جای دنیا اینطور هست.
در همه جای دنیا اول کلمه را می بینند بعد مخفف را طوری می چینند که بتواند معنا پیدا کند.
هر دو درست هست. واقعا قصد این را نداشتیم. بعضی تصورشان اینست که ما بدلیل موضوع ندا آقاسلطان این اسم را انتخاب کردیم که اصلا اینگونه نیست. حتی من جز کسانی بود که تحفظ پیدا کرده بودم که این اسم را نگذاریم. بعد دوستان گفتند که این اسم خوب است و انتخاب شد.
تصور کنید در محله ای دزدی شده و یکی از اعضای محله دزد را دیده است. به کلانتری می رود و می گوید من دزد را دیدم اما نمی گویم چه کسی بود! آقای خرازی، کاری که شما این اواخر کردید دقیقا مثل همین داستان بود. تعدادی خائن به ایران را شناسایی می کنید و اسم شان را نمی گویید!
نه اینطور نیست.این برداشت ناصواب از مصاحبه ام است. من گفتم کسانی که به دشمن گرا می دادند را قبول ندارم. انها اصلاح طلب نیستند. خبرنگار می پرسد چه کسانی اند؟ من می گویم کسانی هستند، اسامی شان هم برای خودم موجود است و جزو مستندات زندگی ام است. و لازم نمی دانم درباره انها صحبت کنم. تا این ساعت هم با احدی درباره اینکه چه کسی چگونه ارتباط داشته حرفی نزده ام. من سفیرسیاسی بودم . کسی که سفیر است در مظان اطلاعات پنهان و اشکار است و همان لحظه اول اطلاعات قبل از سیستم اطلاعاتی و مردم به ما می رسد. کشف و پنهانی که وجود دارد به ما می گویند . در این مسیر افراد زیادی را دیدم که به لحاظ سیاسی و فکری قبولشان ندارم اما هستند کسانی که در بدترین شرایط زندگی کردند و وابسته نشدند من یکی از این افراد را آقای نبوی می دانم.
آقای نبوی طنزپرداز؟
بله. آقای نبوی فوق العاده در زندگی شخصی اش پاکیزه است هیچ وقت حاضر نشده به خاطرعقیده و باورش یا برای سختی هایی که در زندگی کشیده قلمش یا زبانش را علیه نظام به کار گیرد. او شخص محترمی است و هیچ موقع دستش به سوی بیگانه دراز نشده است.
اگر اقای نبوی تصمیم بگیرد به ایران برگردد...
من جزو کسانی هستم که امضا میکنم این شخص حاضر نشده یک ریال از بیگانه بگیرد و علیه ملت خودش حرفی بزند.
گفتگوهای ایشان با بی بی سی یا رادیو آمریکا چیست؟
این شبکه ها بستر گفتگو هستند. او گفتگو میکند نه اینکه حقوق بگیر باشد و بر علیه ملت خودش حرفی بزند. این حرف را نزنیم. شرعا و اخلاقا درست نیست.
این نفی کننده اصل فرمایش شما نیست که گفتید کسانی را می شناسید که با اجنبی ارتباط داشتند چرا افشا نمی کنید ؟
این مساله وظیفه دستگاه اطلاعاتی است که روی آن کار می کند و حتما گزارش می دهد.
چرا مطرحش کردید؟
من در مورد یک اتفاق حرف زدم. الزاما هرکسی که خارج از کشور می رود خائن نیست هرکسی که مخالف من باشد برای حکومت خائن نیست. من جغرافیای کسی که خیانت می کند یا کسی که مبارزه می کند را مطرح کردم
همین باعث شد که شما را به قاچاق عتیقه متهم کنند؟
متهم کردند دیگر .. گر حکم شود که مست گیرند .. آن وقت من میگویم.. زندگی من کاملا مشخص و شفاف است مسوولان نظام و بزرگان کشور از صدر تا ذیل می دانند
شعری که خواندید معنی خاصی می دهند یعنی کسانی که شما را متهم کردند خودشان قاچاق عتیقه می کنند؟
من این حرف را نمی زنم هرکسی در زندگی اش خیلی مسائل دارد مصادیق زیادی هم داریم. اگربخواهیم وارد زندگی شخصی دیگران شویم دیگر ناممان انسان نیست.
کسی که این موضوع را مطرح کرد جزو چهره های موجه اصلاح طلبان بود.
بسیاری از بزرگان اصلاحات به او اعتراض کردند . حتی اقای خاتمی عذرخواهی کرده است.
پس چرا عذرخواهی ایشان منتشر نشده ؟
چرا از من می پرسید؟ از آنها بپرسید.آقایان به من موضوع عذرخواهی ایشان را اطلاع دادند. اقای خاتمی و آقای نبوی گفتند و انتقاد کردند. امروز هم می گویم از دستگاه های امنیتی و قضایی فشار آوردند که من بروم شکایت کنم اما من این کار را نکردم
چرافشار اوردند که شکایت کنید و شما این کار را نکردید؟
چون می خواهند بین ما اختلاف ایجاد کنند. من هرگز این کار را نمی کنم، ترجیح میدهم به من اهانت شود اما اختلافی بین مان نباشد.
چه کسی به دنبال ایجاد اختلاف بین شماست؟
نمی توانم بگویم. چون خط قرمزهایی هست
در اصل شما را به همین متهم می کنند و می گویند شما آمدید که با تشکیل حزب سیاسی اختلاف ایجاد کنید؟
حزب سیاسی نه، جبهه سیاسی. الحمدالله آنقدر دیدگاه های مختلف وجود دارد که نتیجه اش شد سال 84.. نتیجه عملکردشان شد هشتاد و هشت . سال 78 در بحث مجلس چه بلایی سر اقای هاشمی آوردند. در انتخابات ریاست جمهوری هم همینطور.همه آنها یکی یکی با اقای هاشمی حرف زدند که بیا کاندید شو اما دقیقه 90 چرخیدند و سراغ اقای کروبی و معین و.. دیگران رفتند.
شما ببینید. اقای خاتمی برای ریاست جمهوری نامزد شد ناگهان دیگری کاندید شد و نتیجه اش می شود سال 88. اگر قراراست بحث سیاسی کنیم خیلی حرف داریم چون حافظه مردم ایران یاری می کند میشود بحث کرد. سال 78 چه اتفاقی افتاد سال 79 درزیر زمین فلان حزب چه کارهایی علیه اقای هاشمی کردند؟!
منظورتان حزب مشارکت است ؟
حزب مشارت حزب فعال سیاسی بود. من با کاری که برای تعطیلی این حزب کردند مخالفم و تلاش کردم این اتفاق رخ ندهد.
شما با تعطیل شدن حزبی که طبق موازین قضایی دنبال براندازی بوده، مخالف بودید؟!
اگر براندازی بوده محاکمه کنند. به لحاظ قانونی ادله بیاورند. بدون دلیل گفتند حزب را تعطیل کنید. در مورد "ندا" هم اگر روزی خواستند که ما نباشیم باید دلیل شان را قانونی اعلام کنند. چون این حزب در چارچوب نظام امده است.
اقای دکتر مواضع شما متناقض نیست؟ شما شدیدا انتقاد کردید و بلافاصله دفاع کردید!
انتقاد سرجای خودش است. حزب مشارکت مقطعی دچاراشتباهات سیاسی شد. این اشتباهات باید سر جای خودش بررسی شود. نباید کل حزب تعطیل شود. این اشتباه است. باید ادله و انصاف را در نظر گرفت.
چرا نرفتید حکمیت کنید ؟ تشکیل حزب ندا چه کمکی می کرد؟
بعد از رایزنی های طولانی متوجه شدیم که اجازه نمی دهند حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب به صحنه سیاسی برگردند . دوستان جوان سراغ من آمدند، مشورت کردند و دنبال این بودند که کارسیاسی کنند. من هم با تمام بزرگان کشور مشورت کردم .
از بعضی اجازه گرفتم، با برخی مشورت و عده ای را هم مطلع کردم. حتی کسانی که مواضع ما را قبول ندارند. با ناطق نوری و مهدوی کنی مشورت کردم. از بزرگان اصلاحات با آقای خاتمی و موسوی خویینی ها مشورت کردم .
چطور می شود شما هم با موسوی خویینی ها و مهدوی کنی و هم با قاسم سلیمانی هم با رییس جمهور اصلاحات مشورت و گفت و گو می کنید؟
این افراد کنشگران مهم و بزرگان سیاسی کشور هستند. این را می گویم که آقایان توجیه شوند. اگر مهندس موسوی و آقای کروبی گرفتار نبودند با انها هم مشورت می کردم اگر مهندس بازرگان مرحوم نشده بود با او هم مشورت میکردم.
آقای دکتر! در یک فعالیت رضایت همه را نمی شود کسب کرد!
مشورت و مطلع کردن افراد به معنای کسب اجازه از آنان نیست. موسوی خویینی ها در تاریخ سیاسی ایران فرد مهمی بوده، بخشی از جوانان را رهبری کرده است .آقای مهدوی کنی هم همینطور. نخست وزیر و وزیر کشور امام بوده در عین حال ادم متدینی بود.
با اقای روحانی هم مشورت کردید؟
مشورت نکردم. ایشان را مطلع کردم.
مشکل شما با برادر رییس جمهور چیست ؟
با حسین فریدون اختلافی ندارم، دوستش دارم. حسین رفیق شفیق 34 سال از زندگی من است. در مقطعی برداشت هایی داشت که مطمئنم دلی نبوده، اشتباه بوده است . احساس می کرد من در انتخابات ریاست جمهوری به دکتر روحانی تعلق ندارم و نمی خواهم به ایشان رای بدهم . حسن روحانی در سال 88 هم کاندیدا شد. من روز اول گفتم اگر آقایان موسوی و خاتمی بیاید من به کمک آنها می روم و تا روزی که اقای خاتمی نیامد من ستاد اقای روحانی را هدایت می کردم و مسوول ستاد ایشان بودم . جلساتی در منزلم داشتم . اقای روحانی همان سال 88 گفت من قول میدهم اگر آقایان خاتمی یا موسوی بیایند اقای احمدی نژاد رییس جمهوراست وهمان هم شد. در سال 92 ظهر روز انتخابات من با اقای روحانی بودم. شرایط جسمی من در آن سال جوری نبود که به ایشان کمک کنم. روحانی در حق من مردانگی کرده است. اختلافم با حسین فریدون مالی، سیاسی و اقتصادی نبود. تنها یک اختلاف حسی بود. با اینکه بعضی از سلایقش را قبول ندارم، اما دوستش دارم.
کدام سلیقه اش را قبول ندارید؟
آنهایی که قبول دارم را بگویید(خنده) فریدون مردم دار است. به برادرش وفادار است. از خودش می گذرد.
برخی می گویند اگر شما با فریدون اختلاف نداشتید وزیر امور خارجه دولت یازدهم می شدید.
اشتباه میکنند. من درآن مقطع صلاحیت وزیر خارجه شدن را نداشتم. جواد ظریف مهمترین شاهکار اقای رییس جمهور بود.
بهترین وزیر است؟
بله، بهترین وزیر کابینه روحانی وزیر خارجه است
بهترین وزیر خارجه بعد از انقلاب چه کسی بود؟
در هر مقطع تاریخی متقاوت است. من با همه آنها کار کرده ام. با آقایان موسوی، ولایتی، خرازی، متکی، صالحی و ظرف هم رفیق هستم هم کار کرده ام. هر کدامشان یک ویژگی دارند .اما می توانم بگویم متخصص ترین وزیر خارجه دوران بعد از انفلاب ظریف است
قبل از انقلاب متخصص تر داشتیم؟
افراد بسیار قوی و نخبه ای داشتیم. سیستم سیاست خارجی زمان شاه و زمان انقلاب کاملا متفاوت بود. در آن زمان سیاست خارجی در اختیار شاه بود . وزیر خارجه کاره ای نبود.
مشخصا نام می برید؟
اردشیر زاهدی وزیر خارجه قدرتمندی بود . مرحوم خلعتبری وزیر خارجه ملی بود. دکتر فاطمی یازده ماه وزیر خارجه بود و در تاریخ مانده است.
اقای ظریف را با کدام یک از این افراد مقایسه می کنید؟
ظریف ویژگی هایی دارد که آنها ندارند. اما از لحاظ تخصص می توانم او را با مرحوم انتظام مقایسه کنم.
هیچ وقت مطرح نشده شما وزیر خارجه شوید؟
هیچ وقت و هیچ احدی با من در این باره صحبتی نکرده است.
برای انتخابات مجلس از قم نامزد می شوید؟
در سایت های خبری خواندم که صادق خرازی می خواهد از قم کاندید شود و روی علی لاریجانی را کم کند.روی ما را هر روز کم می کنند ما نمی خواهیم روی کسی را کم کنیم
از قم نامزد نخواهید شد؟
هنوز تصمیمی نگرفته ام. بر اسا حزب تصمیم گیری میکنم.
حزب برآمده از شما است!
بنده ای که حزب را به وجود اورده ام تحت تعلیم و تصمیم حزب هستم.
آقای خرازی! از لحظه ای که شما از حزب ندا استعفا دادید همه معتقد بودند این یک بازی سیاسی است!
اشهد بالله، والله بالله تالله اینطورنبود. استعفا کردم که حزب زیر بار فشار خردکننده که به من وارد می کردند متضرر نشود.
اما شما می دانستید که حزب با این استعفا مخالفت می کند
نمی دانستم، اما این را میدانستم که روند مردم سالاری و دموکراسی در حزب آنقدر قوی هست که به من انتقاد کنند و حرف بزنند.
برخی ها معتقدند "ندا" به دلیل ارتباطات شما مجوز فعالیت گرفته است!
مگر حزب "اتحاد ملت" ارتباطات داشت؟ یا با جایی لابی کرده است؟ به والله من برای کار حزب با هیچ کس لابی نکردم.
نه کاری کردم و نه پرونده قضایی داشتم که این موضوع را رد کنند. من با حقوقدان ها صحبت کردم واز هیچ ارتباطی برای تاسیس حزب استفاده نکردم.
در حال حاضر سه نفر از اعضای حزب را تایید نکردند به این بهانه که پرونده قضایی دارند. در حال لابی و رایزنی با وکلا هستیم تا بتوانیم مشکل را رفع کنیم اما تا آنجا که امکان دارد از ارتباطات استفاده نمی کنیم.
بنابراین از هیچ مجوزی برای دریافت مجوز حزب استفاده نکرده اید؟
به هیچ وجه چنین کاری نکرده ام. برای پروانه حزب اعضا تلاش کردند. و آنها پشت درب اتاق وزیر کشور ایستادند تا بتوانند مجوز بگیرند.
این مجوز به چه کار می آید؟ حزب زدند که چه شود؟
به نظر من حزب یکی از مهمترین ابزارهای تحقق دموکراسی در ایران هست. محال است دموکراسی را داشته باشید و حزب رانداشته باشید. نهادینه شدن دموکراسی و فرهنگ پاسخگویی و حرکت سیاسی در ایران مبتنی بر حزب است البته احزاب واقعی نه احزاب مبتنی بر حکومت و دولت ساخته شده است . در مورد حزب ندا نمی توان ادعا کرد که حزب دولت ساخته بوده است. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در زمان مهندس موسوی تشکیل شد یا حزب کارگزاران سازندگی در دوران اقتدار دولت آقای هاشمی رفسنجانی ایجاد شد یا حزب مشارکت در زمان اقتدار دولت اصلاحات تشکیل شد و حزب ندا در زمان غربت تشکیل شد.
صادق خرازی با این همه ارتباطات برای یک کشور کافی است.
من برای این مملکت سی سال و اندی کار کردم چه در دوران انقلاب چه قبل و چه بعد از جنگ. من مسئول مذاکرات قطعنامه 598 با انتصاب از سوی وزیرخارجه بودم. در ماجرای اتمی کسی بودم که در فرانسه مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی را طراحی کردم و اینها تجارب زندگی من است و باعث شده است که در سطح ملی جا بیافتم. اینها نتیجه کارهای بزرگی بوده که خداوند لطف کرده به من و توانستم انجام دهم.
شاید با دکتر خرازی اختلافات فکری داشته باشیم اما یکی از کسانی که در تربیت من نقش داشت دکتر خرازی بود که در شکل گیری ذهن من نقش داشت و موفق هم شدند و کارنامه کارهای من مشخص است.
 
آقای دکتر می گویند شما اصلا دکتر نیستید!
هرجور دوست دارند بگویند.من دکترایم را از دانشگاه دورهام انگلستان گرفته ام و رساله ام درباره نهضت های آزادی بخش بود و تمرکزم بیشتر روی نحله های فکری در مصر بود.
طبق رساله شما این اتفاقات مصر درست از آب درامده یا خیر؟
دوران رادیکالیزم اسلامی به سر آمده است و ملت مصر مانند ملت ما در یک انقلاب شکوهمند آن کار بزرگ را برای سقوط حکومت مبارک انجام دادند. مصر زادگاه رادیکالیزم اسلامی است.
چگونه این رادیکالیزم به سر آمده که نتیجه اش اخوان المسلمین است؟
اخوان المسلمین برآیند مجاهدت های بزرگانی است که در مصر و کشورهای اسلامی تلاش زیادی کرده اند.
سه دوره اسلامگرایی در مصر را ملت ایران هم داشته اند.ایران، مصر و ترکیه تمام تحولات دو قرن گذشته را باهم پشت سر گذاشتند.
آقای دکتر شما در دورهام انگلستان دکترا می خواندید..
دکترایم دردپارتمان بین المللی دانشگاه است. در دانشگاه NYo نیویورک فوق لیسانسم را گرفتم.
شما با این همه دانشگاه خارجی باید زبان انگلیسی تان قوی باشد!
در حدی که میتوانم بنویسم و بخوانم.
خواننده محبوب شما کیست؟
من عاشق صدای charls aznavour خواننده 92 ساله فرانسوی هستم. او در اوج صداست. وقتی صدایش را می شنوم به دنیای دیگری می روم.
خواننده داخلی چطور؟
آقای شجریان خواننده ملی و سلطان قلب هاست.

اگر در ماشین تان موسیقی گوش کنید، صدای چه کسی را گوش می کنید؟
همای گوش میکنم. صدایش عجیب دلنشین است.

پاپ گوش نمی کنید؟
نمی توانم بگویم گوش نمی کنم. می توانم بگویم عاشق صدای بنان هستم.
در حوزه سینما هنرپیشه محبوبتان کیست؟
عزت الله انتظامی نابغه سینمای ایران است.
بخش عکس و جملات به یاد ماندنی /
محمد جواد ظریف:
دوست دوست داشتنی. مرد ملی ایران.
آیا جواد ظریف می تواند رییس جمهور 1400 باشد؟
ظریف همه کاری می تواند بکند. او لیاقتش را دارد.
اگر جای ظریف بودید در راهروهای سازمان ملل با اوباما دست میدادید؟
کسی دستش را دراز کند حتما با او دست میدادم. ادب سیاسی و ادب فرهنگی حکم می کند. من به عنوان نماد ملت ایران دست دهم.
حتی اگر دشمن واضح شما باشد؟
دست کسی را کوتاه نمی کنم.من دیپلماتم برای جنگ به سازمان ملل نرفته ام. مگر میشود دیپلمات برود و بگوید دست نمی دهم.
چطور ممکن است در 35 سال گذشته هیچ دیپلماتی رییس جمهور امریکا را اتفاقی در راهروهای سازمان ملل نمی بیند!
چرا میدیدند. انقدر قضیه مهم نبوده.
یعنی ممکن است قبلا هم دست داده باشند؟
من نمی توانم بگویم قبلا این اتفاق افتاده. از زیر زبان من نمیتوانی چیزی بکشید. من در دست دادن ایرادی نمی بینم
من هم ایرادی نمی بینم اما چطور در سی و پنج سال گذشته هیچ دیپلماتی از ایران هیچ رئیس جمهوری از آمریکا را در راهروهای سازمان ملل نمی دید چطور یکباره و اتفاقی دست دادیم و تمام شد؟
خیر اینطور نیست. با دست دادن و دست ندادن صلح و جنگی اتفاق نمی افتد.
با این شرایط اگر قرار نیست صلح و جنگی اتفاق بیافتد چرا دست دادیم که این همه حاشیه ایجاد شود؟
اخلاق و ادب اسلامی حکم می کند که دست بدهیم.
آیا همان اخلاق اسلامی نمی گوید که با دست ندادن باید راه را بر روی مستکبر بست؟
این دست با قدرت فکری و قلمی هست که می تواند مانع ورود استکبار به کشور شود. آن دست، قلم و کلامی که توانسته مذاکره را به جایی برساند که قبول کند سانترفیوژ در این کشور بچرخد، قبول کند در ایران R&D باشد و تکنولوژی هسته ای پیشرفت کند را باید بوسید. نباید گفت آن دست شکسته باد.
ما برای وصل کردن آمدیم...
آقای ظریف یک وزیر جنگ و دفاع نیست که وقتی کسی با او دست می دهد بزند به گوش او، وقتی کسی به سمت آقای ظریف دست دراز می کند باید با او دست بدهد. وزیرخارجه نماد ملت ایران است؛ با یک دست دادن نه کل ظلم ایالات متحده علیه ایران نفی می شود و نه با یک دست دادن چنان رفاقتی ایجاد می شود... این عرف عقلانی و منطقی است.
پاسخ شما معتبر و دیپلماتیکی است ، اما من می گویم چرا این همه سال هیچ دیپلماتی از ایران هیچ رئیس جمهوری از آمریکا را در راهرو های سازمان ملل نمی دید؟شما می گویید حالا که دیده اند کار خوبی کردند که دست دادند.
از وقتی جاده دو طرف شد همدیگر را دیدند.
پس جاده دو طرفه ای ایجاد شده است؟
بله قبلا جاده یکطرفه بود و حالا دو طرفه شده است.
احمد آقای پورنجاتی
یکی از دوستان عزیز من و انسانی که همیشه برای آزادیخواهی متولد شده است.
به نظر شما اقای پورنجاتی خیلی عوض شدند؟
بله آقای پورنجاتی فرزند زمانه اش بوده است.
پس پورنجاتی 94 با پورنجاتی 74 متفاوت است؟
بله خیلی فاصله دارد. آقای پورنجاتی با تحولات زمان متحول شده است. مثل من اگر کسی بخواهد من را از زمانی که در بازار بودم تا الان به یکسان تحلیل کند این ظلم است.
آیا تحولات آقای پورنجاتی مثبت بوده است یا منفی؟
من تحولات آقای پورنجاتی را کلا مثبت می بینم اما در بعضی جاها شتابزده هست. بعنوان برادر توصیه می کنم کمی شتاب را کمتر کند.
احمد بورقانی
رفیق شفیق دوران جنگ، نیویورک و... احمد بورقانی یکی از عزیزترین دوستان من بود و کسی است که هر شب به یادش هستم و با یاد او می خوابم.
اگر آقای بورقانی در قید حیات بودند به نظر شما منتقد دولت بود یا طرفدار دولت؟
اگر بورقانی بود همان بورقانی بود و مثل اصلاح طلبان فکر می کرد.
 
حمید هوشنگی
انسان خوبی است و برای او انصاف را دعا می کنم.
اختلافات عمیق شما با آقای هوشنگی از کجا نشآت می گیرد؟ آیا با هم اختلافات مالی دارید؟
من هیچ موقع با آقای هوشنگی اختلاف مالی و یا سلیقه ای داشته باشم.
پس چرا اینقدر باهم اوقات تلخی دارید؟
من کاری نکردم ، هرچه او فحش داد من نگاه کردم. برای او دعا کردم. دعا کردم که خداوند عمر و صحت او را طولانی تر کند. ضمن اینکه منصف باشد.
هوشنگی شما را یاد چه چیزی می اندازد؟
تا به حال فکر نکردم. اما می توانم بگویم که وقتی خوبی ها و چیزهایی که من نمی پسندم را می بینم هیچ حسی به عنوان انتقام ندارم. بیشتر خوبی هایش را می بینم. هر وقتی هم مشکلی داشته باشد برای رفع مشکل او همه کاری می کنم.
دفتر سفارت ایران در فرانسه هست
این دفتر را من ساختم، اینجا مخروبه بود که ابتدا دولت فرانسه مخالفت کرد اما وقتی ساخته شد دولت برای من تقدیرنامه فرستاد.
حسن روحانی
روحانی شخصیتی استثنایی تاریخ انقلاب ایران است. کسی در میان روسای جمهور قدرت سابقه و قدرت تجربه اجرایی و تجربه فکری ایشان را نداشته است.
به همین دلیل آن جاده دو طرفه شد؟
آقای روحانی نقش مهمی داشتند. آقای روحانی کسی است که دین را برای دنیا واگذار نمی کند. با آقای روحانی بارها مکه رفتم ، مشاور او بوده ام و در همین دوره ای هم که به میدان آمد یک هدف داشت و آن هم اینکه گره از کار مردم ایران بگشاید که فکر می کنم موفق هم شد.
بهترین رئیس جمهوری ایران چه کسی هست؟
این را نمی توان به قاطعیت گفت.اما بدترین را می توانم بگویم.
بدترین را بگویید؟
آقای احمدی نژاد .
به نظر شما آیا پدیده احمدی نژاد در کشور ما دوباره تکرار می شود؟
من احمدی نژادیسم را خطر جدی و بالفعل و بالقوه بزرگ کشورمی دانم و بزرگترین خطری که می تواند برای امنیت ملت ایران باشد.
اگر مجددا کاندیدا شود و دوباره رای بیاورد چه؟
روحانیتی که احمدی نژاد روی دوش آنها نشست و با 500 کیلومتر سرعت از دین و روحانیت عبور کرد هرگز به احمدی نژاد اجازه بازگشت نمی دهد.اما احمدی نژادیسم ممکن است برگردد.
من راجع به شخص احمدی نژاد صحبت می کنم.
احمدی نژاد محال است که برگردد.
منظور شما این است که مراجع نظارتی اجازه نمی دهند یا مردم رای نمی دهند؟
هرسه.
بعید می دانم که رییس جمهور سابق از مرجع نظارتی عبور نکند؟
مگر آقای هاشمی رفسنجانی عبور کرد.
مقایسه می کنید؟
خیر پاسخ سوال شما را می دهم آقای هاشمی دو دوره رئیس جمهور بود ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود اما اجازه ندادند که از مراجع نظارتی عبور کند.
پس اعتقاد شما این است که آقای احمدی نژاد از مراجع نظارتی عبور نمی کند؟
بله.
 
رحیم مشایی
نمی دانم چه بگویم.
دوست شما بودند؟
باهم آشنا بودیم، همکاری در زمان جنگ داشتیم و او مدتی با من کار کرد.
آقای مشایی چکاره بودند؟
ایشان روی اکراد کار می کردند و همچنین نماینده وزارت اطلاعات بودند. و زمانیکه حلبچه مورد حمله شیمیایی قرار گرفت ما برای اینکه به دنیا ثابت کنیم که جنایت صدام به چه شکلی بوده است هیات های مختلفی را اعزام می کردیم که مسئول هماهنگی این هیات ها آقای مشایی بود.
آقای مشایی آن دوران فرد متدینی بود. بعد هم من چیزی مبنی بر عدم تدین ندیدم. وقتی در مورد ارتباط خاص و ماورایی او سخن می گویند چیزی ندیدم و نمی توانم قضاوت کنم اما چیزی که می دانم اینکه اگر قرار باشد در دولت نهم و دهم از کسی سوال کنند و باید پاسخگو باشد یکی همین آقای مشایی است.
مثلا چه سوالی پرسیده شود؟
راجع مباحث کشور، اینکه چگونه کشور را تحویل گرفتند و در نهایت چگونه تحویل دادند.
یک سوال واضح از آقای مشایی بپرسید.
آیا فکر می کنید امام زمان (عج) از کارهایی که شما انجام دادید راضی هست؟
حسین فریدون
حسین ماه هست. و پسر خوب و دوست داشتنی است ، حسین یک گوله نمک است. حتی دعواهای او هم شیرین است.
پشت سر هم همین را می گویید یا جلوی دوربین این را می گویید؟
همین را می گویم.
دکتر کمال خرازی
استاد و مرشد من هست. هر موفقیتی که دارم متعلق به این فرد هست.

محمد باقر قالیباف.
شهردار خدمتگزار و مدیرشهری تهران هست و زحمات زیادی کشیده است و فکر می کنم مثل شیراک 40 سال قرار هست مبارزه کند تا رییس جمهور شود.
شیراک بعد از 40 سال رئیس جمهور شد، آیا فکر می کنید قالیباف که دوست شما هست هم بتواند رئیس جمهوری شود؟
سن او این اجازه را می دهد اما نمی دانم که توان این کار را دارد که ادامه دهد یا خیر.
اگر آقای قالیباف رئیس جمهور شود شما در کابینه او کاری انجام می دهید؟
اگر حالم خوب باشد هم به آقای روحانی و هم به آقای قالیباف کمک می کنم. و در عمرم تنها گفتم که با احمدی نژاد کار نمی کنم و بس.
پس به همه کمک می کنید و همین هست که می گویند شما اصلاح طلب نیستیدو با هرکسی کار می کنید.
به اصلاح طلب ها اگر بگویید و به آنهایی که مدعی اصلاحات هستند هم بگویید... بگذریم.
این حرفها را می زنید مثل داستان دارایی من می شود.
خب دارایی شما 1000 میلیارد نباشد 100 میلیارد که هست؟
نه این ارقام نیست
خب پس 50 میلیارد هست؟
اگر کسی سند و مدرک بیاورد که 50 میلیارد دارایی دارم و چک 50 میلیاردی بکشد همه دارایی ام هرآنچه که دارم را به او می دهم.
50 میلیارد بدهند هرسندی که به نام شما هست می دهید؟
همه را می دهم.
حتی کتابخانه ارزشمند نسخ خطی را میدهید؟
کتابخانه برای من نیست ، آن مکان وقف شده است.
این یعنی استفاده کردن از وقف مکانی که سند آن را منتشر نکرده اید.
خب سند را منتشر می کنیم.
کلام آخر..
از آقای رشیدپور و ابتکار عملی که در مناظره دارند تشکر می کنم ، معتقدم که آقای رشیدپور از استثناءهاست و متاسفم که صداوسیما از این ظرفیت نتوانست استفاده کند و امیدوارم که ایشان به تلویزیون برگردند. و اگر روزی من مسئول صداوسیما شوم یکی از افرادی که در همان روزهای اول دعوت به کار می کنم آقای رشیدپور هست، آنهم بدلیل هوش و استعداد بالایی که دارد. آقای رشیدپور قدرت کلام بالایی دارد و ویژگی های خاصی، او می تواند فحش بدهد در عین اینکه مخاطب خوشش بیاید. و این یکی از ویژگی های رضا رشیدپور هست.
توصیه ای هم به بینندگان این برنامه دارم. پشت سر هر سیاستمداری می تواند حرف درست یا غلط باشد. می تواند مطالب آمیخته با طنز باشد یا آمیخته با حسد باشد و هنر مردم هست که سیاستمداران خود را تشخیص دهند. اگر دیدید سیاستمداری کینه دارد بدانید رفوزه شده است و ااگر دیدید در مورد هرکسی حرف می زنند بررسی کنید و نسبت به افراد به شناخت برسید. به امید پیروزی ندا.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر