کودکان پناهجو در اروپا؛ 'بچه یعنی کاسبی'
+14
رأی دهید
-0
-
سخت است در دنیا هیچکس را نداشته باشی. اگر بچه باشی که غیرقابلتصور است.
از قضا بسیاری از همین بچههای بیکس هستند که این روزها به اروپا میرسند، در شرایطی که رهبران اروپا در کشمکش آن هستند که با این خیل پناهجویان و مهاجران چه کنند.
شمار بچههایی که از کشورهای اروپایی درخواست پناهندگی میکنند نزدیک ۷۴ درصد بیشتر شده. بنا به آمار یونیسف، در شش ماهه اول سال جاری میلادی ۱۰۶ هزار کودک به اروپا پناهنده شدهاند.
بچههای خردسال – آنها که زیر ۱۰ سال دارند – معمولاً همراه دارند، اما در موج اخیر شمار بچههای بدون همراه هم به شدت زیاد شده.
بعضیها یتیم هستند. بعضیها در راه از خانوادهشان جدا افتادهاند.
بعضیها نماینده خانوادهشان هستند. با این امید آمدهاند که در اروپا برای خودشان زندگی بسازند و برای خانوادهشان پول بفرستند و اگر شد قانونی بیاورندشان.
اما واقعیت این است که اروپا به هیچ وجه برای پذیرش این همه کودک آمادگی نداشته.
خیلی از بچهها در راه رسیدن به اروپا قربانی دزدی و تجاوز میشونداین روزها بیشترشان از یونان و مرز مجارستان وارد اروپا میشوند، اما پیش از این مقصد محبوب قاچاقچیها ایتالیا بود. من هم چند ماه پیش مسیرم را از همین ایتالیا آغاز کردم. میخواستم ببینم زیر هجده سالههایی که پا به اروپا میگذارند چه میشوند.
خیلی از بچهها در راه رسیدن به اروپا قربانی دزدی و تجاوز میشونداین روزها بیشترشان از یونان و مرز مجارستان وارد اروپا میشوند، اما پیش از این مقصد محبوب قاچاقچیها ایتالیا بود. من هم چند ماه پیش مسیرم را از همین ایتالیا آغاز کردم. میخواستم ببینم زیر هجده سالههایی که پا به اروپا میگذارند چه میشوند.
بسیاری از این بچهها روزهای وحشتناکی داشتهاند، در سوریه، اریتره، یا افغانستان. بعضیها را دزد زده، بعضیهاشان قربانی تجاوز بودهاند. اما تصورشان این بوده که وقتی به اروپا برسند بدبختیشان تمام میشود.
اما متأسفانه اشتباه میکردند.
مقامهای ایتالیا گیج و درمانده بودند که با این همه پناهجو و مهاجر چه کنند. در این وضع آشفته، راه برای سودجویان باز بود.
'بچه یعنی کاسبی'
بسیاری از این بچهها از همان بدو ورود مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
در جنوب ایتالیا بچه یعنی کسب و کار. بعضی مراکز پذیرش روزی ۷۵ یورو برای هر بچهای که نگه میدارند میگیرند (در حالیکه برای هر آدمبزرگ ۳۵ یورو میگیرند).
چون مقامهای محلی در شهرهای مختلف نمیتوانستند به این همه پناهجو رسیدگی کنند، اجازه دادند مراکز خصوصی نگهداری کودکان تأسیس شود. اما در عمل کنترلی بر آنچه در این مراکز میگذرد ندارند.
یکی از این مراکز خصوصی مرکز جیاره در سیسیلی است. داستانهای عجیبی از وضعیت نامناسب این مرکز شنیده بودیم، از جمله رعایت نشدن بهداشت، سیمهای برق لخت، و بیتوجهی به کودکان. رفتیم که از نزدیک ببینیم در جیاره چه میگذرد.
تحقیقات ما، و در پی آن تحقیق رسمی نمایندههای پارلمان ایتالیا، موجب شد آن مرکز بالاخره همین چند روز پیش بسته شود. اما مسأله به مراکز خصوصی محدود نیست. در بعضی گزارشها آمده که مراکز دولتی هم کارهای مغایر قانون میکنند، و حتی با مافیا ارتباط دارند.
ایتالیا هم مثل بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی در برابر خیل پناهجویان و مهاجران درمانده شدهفابیو سورگونی برای یک خیریه ایتالیایی به نام "در راه" کار میکند. میگفت کودکانی که بدون همراه وارد اروپا میشوند، اگر خیلی سریع به جایی مطمئن منتقل شوند، معلوم نیست چه میشود.
ایتالیا هم مثل بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی در برابر خیل پناهجویان و مهاجران درمانده شدهفابیو سورگونی برای یک خیریه ایتالیایی به نام "در راه" کار میکند. میگفت کودکانی که بدون همراه وارد اروپا میشوند، اگر خیلی سریع به جایی مطمئن منتقل شوند، معلوم نیست چه میشود.
طبق قانون بچهها در طول روز میتوانند از مرکزی که در آن اقامت دارند خارج شوند. آنطور که آقای سورگونی میگفت، وقتی بیرون هستند به راحتی به دام دستههای تبهکار میافتند، یا گرفتار اشخاصی میشوند که ازشان سوءاستفاده میکنند.
مراکزی که مترجم به زبانهایی که بچهها صحبت میکنند داشته باشند کمشمارند. یا افراد متخصصی که بتوانند کودکی را که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته تشخیص بدهند.
تا کنون هزاران کودک که احساس امنیت نمى کرده اند از این مراکز گریخته اند و در کوچه و خیابان ناپدید شده اند. چون کسى را ندارند و کسى در قبال شان احساس مسوولیت نمى کند، باید روى پاى خودشان بایستند. ناچارند همه کار بکنند که زنده بمانند.
ایستگاه قطار اصلى رم شده مرکز این بچه ها. بچه هایى که گاه یازده سال بیشتر ندارند و در برابر آدمهای نابکار بیدفاع هستند.
ما چند ماهی اینجا را زیر نظر داشتیم. بچهها میآیند و میروند. بعضیها دستگیر میشوند، بعضیها به اروپای شمالی میروند. اما داستان همهشان شبیه و به یک اندازه غمناک است.
مثلا خالد که ۱۴ سال بیشتر ندارد، میگفت ناچار بوده مواد مخدر بفروشد که پول غذایش در بیاید.
میگفت: "این کار را کردم که مجبور نشوم کاری را که بعضی از بچهها میکنند بکنند - یعنی با مردهای ایتالیایی رابطه جنسی داشته باشند. بارها به چشم خودم دیدهام. پسرها - مصری، تونسی، مراکشی - ۵۰ یورو میگیرند. بعضیها حتی ۳۰ یورو."
بعضی از پسربچهها میگویند چارهای جز تنفروشی ندارندمیخواست نشانمان بدهد چطوری است. با دوربینهای مخفی به ایستگاه قطار رفتیم. او به یکی از کافهها رفت و سر حرف را با یک مرد میانسال باز کرد.
بعضی از پسربچهها میگویند چارهای جز تنفروشی ندارندمیخواست نشانمان بدهد چطوری است. با دوربینهای مخفی به ایستگاه قطار رفتیم. او به یکی از کافهها رفت و سر حرف را با یک مرد میانسال باز کرد.
بیشتر پسربچههایی که در ایستگاه قطار دیدیم مسلمان بودند، از خانوادههای سنتی. هیچکدام حاضر نیستند به این کار اعتراف کنند.
هر کدام میگوید بقیه این کار را میکنند، اما لاساد، یک داوطلب ایتالیایی-تونسی که چند شب در هفته به ایستگاه قطار میرود و سعی میکند بچهها را از راه خلاف دور کند، میگفت بیشتر بچههایی که آنجا هستند یا دزدی میکنند یا برای باندهای تبهکاری بزرگتر مواد مخدر میفروشند، و گاه تنفروشی میکنند.
به من میگفت: “چه انتظاری دارید؟ چطور میتوانند بدهیشان را به قاچاقچیها بدهند؟ از کجا باید بیاورند بخورند؟ بعضیها جای خواب هم ندارند. مردم اینجا میدانند این بچهها چقدر درماندهاند و شکارشان میکنند. انگار بازار است."
حمید یکی از جوانهایی است که بابت فروش مواد مخدر زندان هم رفته. میگوید هر هفته به مادرش در مصر زنگ میزند، اما در مورد وضعیتش دروغ میگوید. شبها توی اتوبوس میخوابد. حتی حوض و فوارهای را که در آن خودش را میشوید نشانمان داد.
از او پرسیدم فکر نمیکردی اروپا بهتر از این باشد؟
گفت: "ا فکر میکردیم میآییم اینجا میرویم مدرسه، جا داریم بخوابیم، کار پیدا میکنیم. اما این خبرها نیست. بعضیها بابت دستمزد بخورونمیر کار میکنند. بعضیها مواد میفروشند، بعضیها خودشان را. یکی دو بار که این کار را میکنند، دیگر برایشان عادی میشود. اگر میدانستم وضع اینجور است هرگز نمیآمدم."
قاچاقچیها دختران نیجریهای را تهدید میکنند که اگر هزاران یورویی را که میخواهند ندهند خانوادهشان را اذیت میکنندبرای خیلی از این بچهها اروپا بیشتر شبیه جهنم است تا بهشتی که تصور کرده بودند.
قاچاقچیها دختران نیجریهای را تهدید میکنند که اگر هزاران یورویی را که میخواهند ندهند خانوادهشان را اذیت میکنندبرای خیلی از این بچهها اروپا بیشتر شبیه جهنم است تا بهشتی که تصور کرده بودند.
بیشتر بچههایی که بدون همراه به اروپا میرسند پسرند. هرچند ما در مسیرمان از رم به آبروتزو، به دخترهای نیجریهای هم برخوردیم که وضعیت اسفناکی داشتند.
مشکل قاچاق زنان نیجریهای مشکلی قدیمی است، اما با موج قایقهایی که از مدیترانه به ایتالیا میآیند، تعداد فاحشههای نیجریهای - از جمله دختران نوجوان - شدیدا زیاد شده.
اسیر قرض
اغلب دخترها فکر میکردهاند قرار است در آرایشگاه کار کنند یا سرایدار بشوند.
اما بعد از اینکه سفر پرخطر لیبی را پشت سر گذاشتند، قاچاقچیها مدتی زندانیشان میکنند و ازشان سوءاستفاده جنسی میکنند. بعد سوار قایقهای نامطمئن روانه ایتالیا میکنند.
وقتی به ایتالیا رسیدند، بهشان میگویند ۵۰-۶۰ هزار یورو بابت اینکه به اروپا آمدند بدهکارند و آنها را به روسپیگری وامیدارند.
این دخترها، که گاه سیزده سال بیشتر ندارند، اسیر قرض هستند.
نرخ سکس در این باریکه پانزده کیلومتری آبروتزو ۱۵ یورو است. با این نرخ پس دادن دهها هزار یورو سالها طول میکشد.
هر روز کودکان بیشتری با قایق از خاورمیانه و آفریقا به اروپا میرسند.
هر روز کودکان بیشتری از خاورمیانه و آفریقا سوار قایق راهی اروپا میشونددخترهایی که به نوعی گریخته بودند و حالا در مراکز دولتی هستند، میگفتند قاچاقچیها تهدیدشان میکردهاند و اگر پول به اندازه کافی در نمیآوردند، خانوادهشان را آزار و اذیت میکردند.
هر روز کودکان بیشتری از خاورمیانه و آفریقا سوار قایق راهی اروپا میشونددخترهایی که به نوعی گریخته بودند و حالا در مراکز دولتی هستند، میگفتند قاچاقچیها تهدیدشان میکردهاند و اگر پول به اندازه کافی در نمیآوردند، خانوادهشان را آزار و اذیت میکردند.
شبها که در خیابان راه میروید، این دختربچهها را میبینید که خردسالیشان حتی زیر آرایش غلیظ، قلب آدم را به درد میآورد.
مثلا دختری به نام آنی را دیدیم که کنار سطل زباله ایستاده بود و منتظر مشتری بود. میگفت تازه با قایق به ایتالیا رسیده. مضطرب بود.
اینجا، وقت پول است. هرچند بعضی از دخترها برای غذا هم تنفروشی میکنند.
وضعیت در گوشهکنار تاریک شهرهای دیگر اروپا هم همینطور است. و روز به روز کودکان بیسرپرست به این فضا وارد میشوند.
گرچه طبق قوانین بینالمللی و مصوبات اتحادیه اروپا باید از کودکان مراقبت شود، اما در وضعیتی که رهبران اروپا سرگرم چانهزنیاند، پشت در تالارهایشان، بچهها با سرنوشت دردناکشان دستوپنچه نرم میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر