پیام ایرانیان مقیم آلمان به پناهجویان ایرانی: اینجا خبری نیست
آلمان این روزها مقصد هزاران پناهجوست. پناهجویانی که یا از ورطه جنگ و خشونت یا شرایط نابسامان اقتصادی از کشور خویش متواری شدهاند. ایرانیان مقیم آلمان برای پناهجویان هموطن خود چه پیامی دارند؟
بیشتر سیاستمداران بلندپایهی آلمان با پناهجویان همدلی نشان دادهاند. با درایت به موقع احزاب و سازمانهای سیاسی، اعتراضات غیرمتمرکز و کمرنگ بر ضد پناهجویان در آلمان قدرت خودنمایی زیادی در برابر استقبال از پناهجویان نداشته است.
بهروز اسدی سرپرست ایرانی بخش پناهجویی موسسه مالتزر شهر ماینز آلمان Flüchtlingsbetreuung der Malteser Werke in Mainz"" ، معتقد است، "سال ۲۰۱۵ در تاریخ مثبت آلمان و آلمانیها ثبت خواهد شد".
او معتقد است برنامهریزیها و حرکتهای وسیع و سازماندهی شده که برآمد نظر جمعی همه احزاب آلمانی در برخورد با پناهجویان است، مشکلات سیاسی و اجتماعی را که این جا و آنجا در برخورد با این مسئله رخ میدهد بیرنگ میکند.
حرکات مردمی و انساندوستانه شهروندان آلمانی در پشتیبانی و کمک به هموار کردن مسیر جذب پناهجویان به ویژه پناهجویان سوری، مثالزدنی بوده است. اما سهم ایرانیان مقیم آلمان که خود پیشینهی مهاجرتی یا پناهندگی دارند و روزگاری خود میهمان شاید "ناخواندهی" این سرزمین بودهاند، چیست؟
ناهید کشاورز، مشاور امور پناهندگان است و در موسسه "شورای امور پناهندگان شهر کلن Kölner Flüchtlingsrat
کار میکند؛ یکی از بزرگترین مراکز رسیدگی به امور پناهندگان در ایالت نوردراین وستفالن.
کار میکند؛ یکی از بزرگترین مراکز رسیدگی به امور پناهندگان در ایالت نوردراین وستفالن.
خانم کشاورز میگوید این مرکز هر روز ایمیلها و تلفنهای متعددی از شهروندان آلمانی دریافت میکند که میخواهند به طریقی به پناهجویان کمک کنند. او در پاسخ به این پرسش که آیا ایرانیان مقیم آلمان هم اشتیاقی برای کمک از خود نشان میدهند، میگوید: «متاسفانه کمک از جانب خارجیها به پناهجویان کمتر است».
خانم کشاورز از تجربیاتاش میگوید و اینکه برای نمونه شهروندان سوریتبار آلمان به صورت متشکل و برنامهریزی شده به پناهجویان کمک میکنند. این حرکات سازماندهیشده به نظر او "از سوی ایرانیان، کمتر و نگاه فراملیتی در مسئله کمک به پناهجو، در بین ایرانیان ضعیف است".
در میان شمار بالای پناهندگانی که راهی آلمان شدهاند، شهروندان ایرانی هم دیده میشوند. بهروز اسدی که خود به دیدن پناهجویانی رفته است که از راه صربستان و عبور از مسیر راهآهن مرزی به روستای روسکه در جنوب مجارستان وارد شده بودند.
آقای اسدی میگوید، ایرانیها "با فاصله آماری زیاد پس از پناهجویان سوری و افغان و عراقی" در میان پناهجویان تازه از راه رسیده بودند. این فعال امور پناهجویان در مورد گروه سنی و وضعیت تاهل پناهجویان ایرانی اضافه میکند، "بیشتر نسل جوان را دیده است و اگر خانوادهای بوده، خانواده دو نفره".
«در اینجا خبری نیست»
آرین فرهادی یکی از پناهجویان تازه از راه رسیده است که به همراه دختر ۴ سال و نیمه خود و همسرش دو هفته پیش از راه هوایی به آلمان رسیدهاست. او هم اکنون در اردوگاه پناهندگان در نزدیکی شهر دورتموند به سر میبرد.
آرین علت خروجاش از ایران را "مشکلات امنیتی برای خود و خانوادهاش که به واسطهی شغل او برایش پیش آمده بود" عنوان میکند. اما چرا آلمان را انتخاب کرده است؟ آلمان برای او و خانوادهاش کشور غریبهای نبوده است.
یک خواهر و دو برادر آرین در آلمان زندگی میکنند. اما برخورد آنها وقتی که از تصمیم آرین برای پناهندگی به آلمان باخبر شدند، مثبت نبود. آنها گفتهاند: «اینجا جای خوبی نیست»، «پیش پدر و مادرمان در ایران بمان»، «اینجا خبری نیست»، اینها واکنشهای اعضای خانوادهی او بود که سالهاست در آلمان زندگی میکنند. خانوادهای که به گفتهی او "زندگی خوبی دارند و همیشه در تماس با افراد خانواده در ایران از زندگی در آلمان ابراز رضایت میکردهاند".
اینها نوشتهی کاربران فیسبوک است در پای خبری مربوط به پناهجویان و بودن شماری پناهجوی ایرانی در میان آنها: «ايرانیهایی كه اروپا هستند واسه چی حسودیشون میشه كه يكی از ايران بخواد بياد. اگه اروپا بده، برگردين برين ايران»، «آقای محترم من مشكل ندارم كه هر مليتی بیاد اروپا. ولى من هر سال بايد بيشتر ماليات بدم كه یهسرى آدم بيان از دولت پول بگيرن، بخورن و بخوابن».
برخی از اولویت دادن به پناهجویان سوری شاکی هستند: «چه میخواد مذهبى باشه چه سياسى، چه با مدرک چه بىمدرک. چون جزو اولويت نيستى اصلا نه به حرفت گوش میكنن نه اسنادت رو بررسى میكنن»، هر چند شمار اینگونه اظهارنظرها زیاد نیست، اما پرسش اینجاست که ریشه این اظهارنظرها کجاست؟ و آیا درخواست پناهجویان ایرانی شانسی برای پذیرفته شدن ندارد؟
بهروز اسدی که خود سالها پیش به اجبار ایران را ترک کرده و مدتهاست با مسائل پناهجویان درگیر است، معتقد است: «اگر به حقوق انسانی و برابری انسانها اعتقاد داریم باید از اینگونه پیشداوریها بپرهیزیم». او در مورد بخت پذیرش درخواست پناهجویان ایرانی که در این برهه از زمان وارد آلمان میشوند، میگوید: «فکر میکنم کسانی که از ایران خارج شدهاند و به عنوان پناهنده به اروپا آمدهاند، دلایل خاص خودشان را دارند و قوانین حاکم بر بررسی تقاضاهای پناهندگی ایرانیها هم تغییری نکرده است.»
آرین با تجربه کوتاه زندگی در کمپ و مقایسه مردم کشورهای گوناگون، احساس میکند «برخی ایرانیها میترسند که جایشان تنگ شود». او دلیل امتناع خانوادهاش از هر گونه همفکری و کمک در راه رسیدن به آلمان را "ترس از پیش آمدن مشکل برای خودشان و بر هم خوردن آرامش و درگیر شدن با مسائل دیگری" میداند.
جای خالی همبستگی
نگاه منفی به پناهندگی بیشتر از سوی کدام دسته از ایرانیهای مقیم آلمان دیده میشود؟ ناهید کشاورز معتقد است، ایرانیهایی که سالهاست در آلمان زندگی میکنند هرچند اکثرا غیرمتشکل، اما دوست دارند از راههای گوناگون به پناهندگان کمک کنند.
او دلیل نگاه منفی به ورود پناهجویان را "اگر وجود داشته باشد"، "رقابت در مزایای پناهجویی" میداند. کشاورز میگوید، شاید گروهی که روند رسیدگی به درخواست پناهندگیشان هنوز در جریان است، بیم آن دارند که با ورود دیگر پناهندگان، این روند دشوارتر شود.
حسن مکارمی، روانشناس و پژوهشگر مقیم فرانسه معتقد است، در فرانسه یک درصد مشخص، "یک جریان جاری و همیشگی ورود پناهنده" وجود داشته که یک "جریان همیشگی و جاری کمکهای مردمی" را هم به دنبال داشته است.
آقای مکارمی در رابطه با حالت وازدگی احتمالی در برخی از شهروندان ایرانی مقیم آلمان نسبت به پناهجویی نزدیکانشان در این کشور، میگوید: «ریشه اساسی این نگاه به اوضاع ناروشن منطقه و آلودگی هوای سیاسی ایران بازمیگردد. خویشاوندان یک پناهجوی ایرانی به دلیل این ناروشنی فضای سیاسی نمیتوانند خود را قانع کنند، که این فرد در چه وضعیتی بوده است و آیا واقعا پناهجوست.»
از سوی دیگر به اعتقاد مکارمی برای دستهای که سالها پیش به اجبار از ایران مهاجرت کردهاند، پناهجویی در اروپا "تنها در باغ سبز" نیست و "مهاجرت به معنای مشکلات" هم هست. به نظر مکارمی، شنیدن خبر پناهجویی یک هموطن چه بسا "خاطره درد و مشکلات طی شده" را دوباره زنده میکند.
او میافزاید: «حتی برای کسی که این جا، جا افتاده و موفق هم هست، از آنجا که خودخواهی در نهاد بشر است، وقتی دروناش خلوت شد و پس از گذراندن سختیها به آرامش رسید، شاید یاری به دیگری برایش کمی دشوار باشد.»
تغییر در نگاه میزبان به شهروندان ایرانیتبار آلمان؟
یکی از کاربران فیس بوک معتقد است با آمدن پناهجویان ایرانی در کنار پناهجویان سوری و افغانستانی، «اروپاییها دقیقا به ایران و ایرانی به چشم ... جنگزده سوری و افغان نگاه میکنند. بههرحال، تصویر بسیار بدی از ایران و ایرانی دارند.» آیا ترس از تغییر نگاه جامعهی میزبان به جامعه شهروندان ایرانیتبار آلمان، حالت تدافعی برخی از ایرانیان را در برخورد با هموطنانشان که قصد پناهجویی در آلمان را دارند، توجیه میکند؟
حسن مکارمی معتقد است، این مسئله "آبرو" در امر مهاجرت و پناهندگی صادق نیست. چرا که به اعتقاد او: «فرد پناهجو حتی میتواند نماینده پیشرفت یک جامعه باشد با مردمی که میفهمند و نمیتوانند فشار را تحمل کنند و میخواهند بیرون بزنند». مکارمی اضافه میکند: «اگر [ایرانیای که سالهاست اینجا زندگی میکند] ته دلاش به دلایلی نخواهد به کسی که میخواهد پناهنده شود، کمک کند، بهانه را به خدشهدار شدن آبروی ایرانیها نسبت میدهد.»
"حالا آلمانیها چهقدر خارجیدوست شدهاند"
داریوش برادری، رواندرمانگر مقیم آلمان، معتقد به این نگاه منفی نیست و میگوید بسیاری از ایرانیها که خود روند پناهندگی را پشت سر گذاشتهاند و آن دستهای که فرار از کشور و تحت تعقیب بودن را تجربه کرده و درد کشیدهاند، به دیگر پناهجویان کمک میکنند.
به اعتقاد برادری، این برای نخستین بار است که اروپا درهایش را این چنین باز کرده و "مهاجران را با عشق میپذیرد". برادری ادامه میدهد: «مهاجران تا پیش از این با برخورد منفی روبرو میشدند و هراس شدیدی داشتند. تا به این لحظه مهاجری نداشتهایم که نیروهای پلیس به او گل هدیه دهند. همیشه ترس از این بوده که بیروناش کنند. بخشی از جامعه منفی برخورد میکرده. برای اولین بار است که عکس بچه مرده کنار ساحل، اروپا را با تراژدی اصلی روبرو کرد و تکان داد. آلمان و خانم مرکل برخورد جدیدی را آغاز کردند و درها را باز کردند.»
بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره پناهندگی و پناهندگان ایرانی در آلمان
این رواندرمانگر میگوید، حالت تدافعی اگر هم باشد، شاید در بین آن دسته از ایرانیهاییست که یا تازه آمدهاند یا هنوز در مسیر پناهندگی هستند و بیم آن دارند که پناهجویان جدید جای آنها را پرکنند. برادری معتقد است: «شاید کسی که تازه درد پناهندگی را پشت سر گذاشته و تجربه بد داشته با خود بگوید: «ما که آمدیم ما را به زور پذیرفتند، حالا آلمانیها چهقدر خارجیدوست شدهاند؟»، "چرا اینقدر به اینها میرسند؟". مثل حس عضوی از خانواده که فکر میکند خواهر و برادر کوچکتر حق او را میخورند.»
بیشتر بخوانید: مجموعه مطالب درباره پناهندگی و پناهندگان ایرانی در آلمان
این رواندرمانگر میگوید، حالت تدافعی اگر هم باشد، شاید در بین آن دسته از ایرانیهاییست که یا تازه آمدهاند یا هنوز در مسیر پناهندگی هستند و بیم آن دارند که پناهجویان جدید جای آنها را پرکنند. برادری معتقد است: «شاید کسی که تازه درد پناهندگی را پشت سر گذاشته و تجربه بد داشته با خود بگوید: «ما که آمدیم ما را به زور پذیرفتند، حالا آلمانیها چهقدر خارجیدوست شدهاند؟»، "چرا اینقدر به اینها میرسند؟". مثل حس عضوی از خانواده که فکر میکند خواهر و برادر کوچکتر حق او را میخورند.»
به اعتقاد برادری: «این درد به شکل خشم بروز میکند که چرا حالا ایرانیها خودشان را قاطی این جریان کردهاند». این رواندرمانگر تاکید میکند: «این واکنش منفی اگر باشد، ناشی از این حس خودشیفتگی است که چرا به اینها اینقدر توجه میشود و ما باید آن همه سختی و درد تحمل میکردیم.»
آرین میگوید، کسی که مشکلی نداشته باشد، به عنوان پناهجو کشورش را ترک نمیکند. او با تمام سختیهایی که در راه رسیدن به آلمان به جان خریده است، با وضعیت ناروشنی که در پیش رو دارد، با وجود وضعیت بد بهداشتی و تغذیه در اردوگاه، از تصمیم خود خشنود است. آرین میگوید: «هستیام را، اعتبارم را از دست دادم اما همینکه توانستهام حداقلهایی را از نظر آرامش و امنیت برای خانوادهام و دختر کوچکام فراهم کنم، خوشحالام.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر