۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

روایت از ضرب و شتم یک هموطن مسیحی توسط ۳ مامور ناجا

روایت از ضرب و شتم یک هموطن مسیحی توسط ۳ مامور ناجا

پس از بررسی دوربین‌های مداربسته کارواش، صحت ادعای مدیر ارمنی را ثابت کرد. اما حادثه تلخ کارواش «هویک» در محله مجیدیه تهران واکنش‌های متفاوتی داشت.
به گزارش «محبت نیوز» رئیس کلانتری، سر کلانتر و ٣ مامور کلانتری مجیدیه که صاحب یک کارواش را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، از خدمت معلق شدند. ماموران کلانتری در این درگیری اعتراض خود را نسبت به نصب یک پوستر در کارواشی به نام «هویک» اعلام کرده بودند که در نهایت صاحب ارمنی این کارواش را کتک زدند.
روایت از این قرار می باشد که چند هفته پیش وقتی ماموران کلانتری مجیدیه برای شستن خودروی گشت خود به کارواشی در مجیدیه رفتند درگیری خونینی به پا کردند. آنها با دیدن پوستری که از سوی رئیس کارواش برای گرامیداشت خاطره کشتار ارامنه ترکیه عثمانی در تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۱۴ روی دیوار کارواش نصب شده بود، به شدت عصبانی شدند و شروع به اعتراض نسبت به نصب این پوستر کردند.
ماموران کلانتری اعتراض خود را با درگیری بیان کردند و در همین دعوا و درگیری بین صاحب کارواش و ماموران، افسر کلانتری با رئیس کارواش درگیر شد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. پس از این ضرب و شتم‌ها صاحب کارواش با پلیس تماس گرفت و پس از اطلاع ماموران، رسیدگی به پرونده در دستور کار بازرسی ناجا قرار گرفت.
سردار حسین اشتری در حاشیه مراسم تودیع و معارفه رئیس پلیس پیشگیری ناجا با اشاره به برخورد قاطعانه بازرسی ناجا با ماموران خاطی، گفت: «بررسی دوربین‌های مداربسته کارواش، صحت ادعای مدیر ارمنی را ثابت می‌کرد، برای همین، ماموران خاطی پرونده برای بررسی قضائی، به دادگاه نظامی منتقل و محکوم شدند.»
سردار اشتری در مورد این‌که این فرد چگونه با مسئولان پلیس ارتباط برقرار کرده است، افزود: «صاحب ارمنی کارواش در تماس تلفنی با سامانه ۱۹۷، مورد اعتراضی را مطرح کرده بود و پیگیری همین تماس، منجر به شناسایی افراد خاطی و برخورد با آنها شد.»
روایت نماینده مجلس شورای اسلامی تهران  از حادثه کارواش
احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و مدیرمسئول سایت خبری تحلیلی الف نیز در رابطه با این حادثه گفت: «حوالی عصر بود که یکی از جوانان متدین و لوطی مجیدیه به من خبر داد که دوستی ارمنی دارم که کارواش دارد. امروز چند مأمور نیروی انتظامی برای شست‌وشوی خودروی گشت کلانتری محل به کارواش آمدند. روی دیوار پوستری نصب شده بود در اعتراض به کشتار ارامنه ترکیه عثمانی در ۲۴ آوریل ۱۹۱۴ میلادی. افسر گشت رو به دوست ارمنی من کرد و گفت این پوستر را چرا زدی به دیوار؟ برش دار.
او در پاسخ می‌گوید «خلیفه‌گری ما گفته ما زدیم.» افسر نسبت به خلیفه‌گری اهانت می‌کند ولی با دفاع بحق هم‌وطن ارمنی روبه‌رو می‌شود. افسر جسور سیلی به گوش ارمنی می‌زند، بعد ٣ مامور او را به دفتر کارواش می‌کشانند و به باد کتک می‌گیرند، درحالی‌که رهگذران شاهدند و برخی با گوشی‌هایشان در حال فیلمبرداری‌اند. یکی از آن سه مأمور گوشی چند نفر را می‌گیرد و دوست ارمنی مرا با خودرو پلیس به کلانتری می‌برند و آن‌جا هم با تندی و خشونت با او برخورد می‌کنند. صاحبان گوشی‌ها با التماس و خواهش پس از پاک کردن فیلم‌ها به گوشی‌شان می‌رسند.
هموطن ارمنی هم بالاخره آزاد می‌شود. خدا را شکر که تلویزیون مداربسته کارواش تمام صحنه‌های ضرب و شتم صاحب کارواش را ضبط و ثبت کرده بود. وقتی داستان این ستم وقیحانه را شنیدم، به سردار اشتری زنگ زدم. نه او و نه مسئول دفترش را پیدا نکردم. به ناچار به یکی از برادران با غیرت سپاه که کم هم نیستند، زنگ زدم و ماجرا را تعریف کردم. معلوم شد همه فرماندهان در یک اجتماع لازم کاری بودند. ارتباطات برقرار شد و حسین، همان جوان مؤمن مجیدیه هم مسئول پیگیری شد. یکی دو روز نگذشت که فیلم آن ستمکاری را رئیس دفتر سردار اشتری، فرمانده ناجا می‌بیند و با گزارش ماجرا به دستور فوری فرمانده، بازرس ویژه‌ای مأمور رسیدگی می‌شود.
آن ٣ مأمور بی‌پروا و رئیس کلانتری و سرکلانتر منطقه از کار معلق و تحویل دادگاه داده می‌شوند و رسمن از مظلوم ماجرا عذرخواهی می‌شود. این برخورد سریع و صریح با ستم کسانی که مأمور دفع ستم از شهروندانند، تأثیر بسیار مثبتی بر هموطن ارمنی ما و تمام اهل محل گذاشت. بعد آن مجرمان با مراجعه به فرد مظلوم با خواهش و میانجی ساختن این و آن تقاضای رضایت کردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر