سرنوشت تلخ نوزاد بیهویت
+10
رأی دهید
-1
مرد معتاد وقتی همسرش به اتهام سرقت به زندان افتاد، نوزاد شش ماهه را کشت و جنازه او را در خیابان رها کرد. راز این جنایت از سوی پسر 9 ساله متهم فاش شد. ظهر پنجم آبان 90 مرد ناشناسی با پلیس تماس گرفت و از پیدا شدن جنازه یک نوزاد داخل سبد مقابل ایستگاه آتشنشانی تجریش خبر داد. پلیس وقتی به محل مورد نظر رفت با جنازه پتوپیچ یک دختر نوزاد روبهرو شد که داخل سبد صورتیرنگ رها شده بود. شواهد نشان میداد این نوزاد به احتمال فراوان خفه شده است. پس از کشف این جسد، جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و پلیس تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرد.
در حالی که پلیس هیچ سرنخی از عاملان این جنایت به دست نیاورده بود، مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و گفت: «نوه ششماههام به نام نسیم ناپدید شده است. پسرم محمدرضا معتاد است و مدتی است همسرش هم به اتهام سرقت به زندان افتاده است. دیروز وقتی به خانه پسرم رفتم تا به نوههایم سر بزنم متوجه غیاب نوه کوچکم به نام نسیم شدم. وقتی از پسرم درباره دختر شیرخوار سوال کردم به من جواب سر بالا داد، اما نوه بزرگم که 9 سال دارد، گفت پدرش نسیم را خفه کرده و او را از خانه بیرون برده است. از شنیدن این حرف شوکه شدم، اما حالا گمان میکنم پسرم واقعا بلایی سر نوزاد آورده باشد.»
نشانههایی که پیرمرد از نوه شیرخوارش ارائه داد با نشانههای جنازه ناشناس دختر نوزاد مطابقت داشت. به این ترتیب پیرمرد به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جنازه نوهاش را شناسایی کرد و با شناسایی جسد، محمدرضای 40ساله بازداشت شد. او به پلیس گفت: «من و همسرم هر دو معتاد بودیم و سه فرزند داشتیم تا اینکه مدتی پیش به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به زندان افتادم. در آن مدت دوستان معتادم به خانهمان رفت و آمد داشتند. وقتی از زندان آزاد شدم همسرم دختری به دنیا آورد. چون به رفتارهای او مشکوک بودم قبل از گرفتن شناسنامه برای نوزاد دختر، او را برای انجام آزمایشهای دیانای به بیمارستان بردم.»
او ادامه داد: «تازه جواب آزمایش را گرفته و متوجه شده بودم نوزاد دختر فرزند من نیست که همسرم به اتهام سرقت به زندان افتاد. من ناچار بودم از دختر شیرخوار نگهداری کنم تا همسرم دوره محکومیتش را سپری کند و پس از آزادی از زندان واقعیت را برایم بگوید. کلافه بودم و فکر خیانت همسرم لحظهای رهایم نمیکرد. آخرین بار مواد کشیده بودم و حال طبیعی نداشتم که بچههایم سروصدا کردند. همان موقع دختر نوزاد که اسمش را نسیم گذاشته بودیم از خواب بیدار شد و شروع به گریه کرد. من که نمیتوانستم او را آرام کنم بالشی را روی دهانش گذاشتم تا خفه شد. همان موقع جنازهاش را داخل سبد گذاشتم و مقابل ایستگاه آتشنشانی تجریش رها کردم. بعد با پلیس تماس گرفتم و به دروغ گفتم جنازه یک نوزاد را در خیابان پیدا کردهام.»
این مرد قرار بود دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شود، اما این جلسه به خاطر غیبت مادر نسیم که دوره محکومیتش را در زندان میگذراند و شناسایی نشدن پدر او، به روزهای آینده موکول شده است.
لزوم ورود دادستان به پرونده
بهمن کشاورز وکیل پایه یک دادگستری درباره این پرونده به فرهیختگان گفت: «با توجه به اینکه آزمایش دیانای بیش از 99 درصد برای تعیین نسبیت کفایت میکند، در این پرونده لازم است که دادستان اظهارنظر کند. از آنجایی که هویت پدر نوزاد مشخص نیست، مادر او فقط به سهم خودش میتواند برای عامل این جنایت درخواست کیفر کند و چون به هیچوجه خون ریختهشدهای بیکیفر نمیماند و هدر نمیرود، در این پرونده دادستان از طرف پدر نوزاد درخواستش را مبنیبر قصاص متهم یا پرداخت دیه مطرح میکند که این درخواست بنا به مقتضیات پرونده و شرایط متهم و خانوادهاش مطرح خواهد شد.» کشاورز افزود: «دادستان با توجه به شرایط پرونده و متهم میتواند درخواست قصاص یا دیه را مطرح کند.»
بهمن کشاورز وکیل پایه یک دادگستری درباره این پرونده به فرهیختگان گفت: «با توجه به اینکه آزمایش دیانای بیش از 99 درصد برای تعیین نسبیت کفایت میکند، در این پرونده لازم است که دادستان اظهارنظر کند. از آنجایی که هویت پدر نوزاد مشخص نیست، مادر او فقط به سهم خودش میتواند برای عامل این جنایت درخواست کیفر کند و چون به هیچوجه خون ریختهشدهای بیکیفر نمیماند و هدر نمیرود، در این پرونده دادستان از طرف پدر نوزاد درخواستش را مبنیبر قصاص متهم یا پرداخت دیه مطرح میکند که این درخواست بنا به مقتضیات پرونده و شرایط متهم و خانوادهاش مطرح خواهد شد.» کشاورز افزود: «دادستان با توجه به شرایط پرونده و متهم میتواند درخواست قصاص یا دیه را مطرح کند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر