حکومت ایران چگونه افکار عمومی را برای 'چرخش هسته ای' آماده کرد؟
- 18 آوریل 2015 - 29 فروردین 1394
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی و شروع دور جدید مذاکرات هسته ای، سوالی پیش روی ناظران مسائل ایران قرار گرفت: اینکه رسانه های نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، چگونه تغییر رویکرد در پرونده هسته ای را به افکار عمومی و مشخصا حامیان حکومت توضیح خواهند داد؟
پیش از روی کارآمدن این دولت، گفتمان غالب بر دیپلماسی هسته ای ایران، که مورد حمایت آیت الله خامنه ای نیز قرار داشت، خط قرمز دانستن موضوعاتی چون "عقب نشینی از غنی سازی" و "مذاکره مستقیم با آمریکا" بود.
در نتیجه، این سوال مطرح بود که تغییر در خط قرمز های مذاکرات هسته ای ایران در زمان دولت جدید، که باز با موافقت آقای خامنه ای صورت می گرفت، قرار است با چه رویکرد تبلیغاتی – رسانه ای مشخصی توجیه شود؟
دوپیش فرض اساسی
از زمان سپرده شدن مسئولیت مذاکرات هسته ای به محمدجواد ظریف، اغلب رسانه هایی که با مسئولیت نهادهای زیر نظر رهبری منتشر می شدند (همچون شبکه های سراسری رادیو و تلویزیون، نشریات وابسته به سپاه یا روزنامه کیهان) دو پیش فرض مرتبط را در زمینه این مذاکرات مورد تأکید قرار دادند. پیش فرض هایی که هر دو، مبتنی بر اظهار نظرهای صریح رهبر جمهوری اسلامی ایران بودند.
فرض اول حکایت از آن داشت که مذاکره ایران و آمریکا به سر پرونده هسته ای، به معنی عادی سازی روابط با ایالات متحده نیست.
مطابق این فرض، هدف از گفتگوهای ایران و آمریکا، به نتیجه رسیدن در مورد یک موضوع مشخص یعنی پرونده هسته ای ایران بود و نه اینکه دو کشور دیگر با هم "دوست" شده باشند.
در چارچوب همین تاکید بود که طیفی از رسانه های محافظه کار، بر روی هر گونه نشانه دوستی میان مذاکره کنندگان دو طرف – حتی در حد قدم زدن محمدجواد ظریف و جان کری یا خندان بودن آقای ظریف در حین مذاکرات – حساسیت زیادی نشان می دادند.
مطابق دومین پیش فرض مورد تاکید این رسانه ها، تغییر روش جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته ای، به معنی کوتاه آمدن حکومت بر اثر تحریم های اقتصادی نبود.
تبیین چنین ادعایی، در شرایطی که بعد از وضع و تشدید تحریم های نفتی و بانکی در سال ۲۰۱۱، درآمد نفتی ایران به کمتر از نصف کاهش یافته بود، البته کار آسانی نبود. اما اگر قرار بود که تصویر "قدرتمند" جمهوری اسلامی ایران به عنوان حکومتی که در مقابل هر گونه فشار غرب ایستادگی می کند، دست نخورده باقی بماند، ظاهرا چاره ای جز اصرار بر این ادعا وجود نداشت.
احتمالاً دشوارترین قسمت کار رسانه های حکومتی در همین زمینه، توضیح شدت گرفتن محسوس فشار اقتصادی بر زندگی ایرانیان، همزمان با تشدید بی سابقه تحریم های هسته ای در دوسال آخر دولت محمود احمدی نژاد بود. این رسانه ها، برای توضیح چنین فشاری تابه آنجا پیش رفتند که حتی به میزانی غیرمنتظره، بر وجود سوء مدیریت یا حتی فساد در دولت احمدی نژاد تأکید کردند.
این تأکید، البته ناقض یکی از کلیدی ترین ادعاهای جمهوری اسلامی در مورد ارائه یک الگوی شایسته حکومتی به جهان بود.
با وجود این، ظاهراً برای رسانه های منسوب به رهبر ایران، هزینه برجسته سازی سوء مدیریت و فساد در دولت محمود احمدی نژاد - که با حمایت آنها بر سر کار آمده بود- کمتر از هزینه اعتراف به تأثیر تحریم ها در بحران اقتصادی کشور بود. چرا که در اولین مورد، امکان انداختن تقصیر بحران به گردن "دولتی که به رهنمودهای رهبری بی توجهی می کند" وجود داشت؛ اما در دومین مورد، انکار حمایت شدید رهبر جمهوری اسلامی از سیاست هسته ای منجر به این بحران ممکن نبود.
سناریوی شکست
با توجه به دو پیش فرض "عدم ارتباط مذاکرات هستهای به عادی سازی روابط با آمریکا" و "بی ربط بودن تغییر روش هسته ای ایران به تحریم های اقتصادی"، رسانه های منسوب به رهبر جمهوری اسلامی در یک سال و نیم گذشته آماده سازیهای جداگانه ای را برای هر دو گزینه شکست یا پیروزی مذاکرات هسته ای انجام داده اند.
شاخص ترین محور تبلیغاتی این رسانه ها در ارتباط با سناریوی شکست احتمالی گفتگوها، تأکید بر "امیدوار نبودن" آیت الله خامنه ای به نتیجه مذاکرات بوده است.
آقای خامنه ای از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید، به کرات تأکید کرده است که امیدوار نیست که مذاکره با آمریکا، موجب بسته شدن پرونده هسته ای و رفع تحریم ها بشود، اما مخالفتی هم ندارد که مسئولان دولتی، گزینه مذاکره را امتحان کنند.
طیفی از رسانه های حکومتی، بر مبنای همین تاکیدات سناریویی را ترسیم کرده اند که در آن، مطابق پیش بینی رهبر مذاکرات هسته ای شکست می خورد و در نتیجه این شکست، دولتمران امیدوار به گفتگو با آمریکا، به بیهوده بودن امیدواری های خود پی می برند.
مطابق این سناریو، هدف رهبر جمهوری اسلامی از موافقت با مذاکراتی که نسبت به نتیجه آن امیدوار نیست، از ابتدا "فهماندن" این نکته به دولتمران علاقه مند به سازش با غرب بوده که چنین سازشی، از اساس غیر ممکن است.
گروهی تندروتر از محافظه کار، که به دلواپسان معروف شده اند، پا را از این هم فراتر گذاشته و مذاکره کنندگان هسته ای ایران را اساسا سازشکار و بی اعتنا به "عزت ملی" معرفی کرده اند. رسانه های نزدیک به این گروه از محافظه کاران، به لحاظ تبلیغاتی در مسیری حرکت می کنند که در انتهای آن، هر نتیجه ای که از مذاکرات هسته ای گرفته شود، به معنی "عقب نشینی در مقابل دشمن" خواهد بود.
در رویکرد تبلیغاتی این رسانه ها، تحریم های هسته ای وضع شده علیه ایران به کلی بی اهمیت تلقی می شود و در عوض، فعالیت های غنی سازی ایران به عنوان نماد اصلی "منافع ملی" مورد تأکید قرار می گیرد.
مطابق این نگاه به پرونده هسته ای، هر گونه امتیازی که ایران در حین مذاکرات هسته ای برای رفع تحریم های اقتصادی به طرف متقابل بدهد، به عنوان نشانه "شکست" یا "ساده لوحی" مذاکره کنندگان مورد انتقاد شدید قرار می گیرد. در نتیجه، با توجه به اینکه مشخص است که ایران بدون امتیاز دادن در زمینه غنی سازی امکان رفع تحریم ها را نخواهد داشت، لاجرم حتی موفقیت مذاکره کنندگان در مورد تحریم ها، به معنی پیروزی آنها نخواهد بود.
اگرچه تبلیغات این گروه از محافظه کاران، با موضع رسمی رهبر جمهوری اسلامی درمورد مذاکرات همخوانی ندارد، اما آیت الله خامنه ای به وضوح مشکلی با فعالیت آنها در عرضه سیاسی – تبلیغاتی ایران نداشته است. شاید به این دلیل که شخص اول حکومت، مایل نبوده که نتیجه مذاکرات، حتی در صورت رفع تحریم ها، به تقویت دیدگاه "مفید بودن مذاکره با آمریکا" منجر شود.
سناریوی پیروزی
احتمالاً شناخته شده ترین اقدام رسانه های وابسته به نهادهای انتصابی در جهت زمینه سازی یک توافق هسته ای احتمالی با قدرت های جهانی، تلاش برای تبیین مفهوم "نرمش قهرمانانه" بوده است.
رهبر جمهوری اسلامی، در نخستین ماه های مسئولیت حسن روحانی و در آستانه سفر او به نیویورک برای شرکت در نشست عمومی سازمان ملل، از نرمش قهرمانانه در دیپلماسی دفاع کرد. اقدامی که ظاهرا در نگاه او، به معنی نرمش از موضع بالا و به بیان ساده تر توافقی بود که در آن، حیثیت سیاسی جمهوری اسلامی - به عنوان یک حکومت انقلابی که می گوید تحت فشار تسلیم نمی شود- زیر سوال نرود.
تلاش طیفی از رسانه های محافظه کار ایران، از آن زمان تا کنون در اثبات این معنی بوده که هرگونه توافق هسته ای احتمالی با قدرت های جهانی، به معنی عقب نشینی رهبر از اصول خود نیست و – مثلا– تنها نوعی تاکتیک برای اثبات نادرست بودن "تبلیغات غرب در مورد اهداف پنهان برنامه هسته ای ایران" است.
در عین حال، همین رسانه ها حساسیت دیگری را نیز به نمایش گذاشته اند که موضوع آن، تبدیل نشدن پیروزی احتمالی مذاکرات به مزیتی نسبی برای دولت حسن روحانی بوده است.
این رسانه ها، با وجود حفظ موضع انتقادی نسبت به مذاکره کنندگان هسته ای، همواره اصرار داشته اند که هرگونه پیشرفت احتمالی در مذاکرات را به نوعی با مواضع آیت الله خامنه ای مرتبط بدانند که منجر به "کوتاه آمدن" قدرت های جهانی در گفتگوها شده است.
این رویکرد، توام با گرایش محسوس آقای خامنه ای برای پرهیز از قبول مسئولیت هر گونه "عقب نشینی" در برنامه هسته ای ایران به مظور رفع تحریم های بین المللی بوده است.
جدیدترین نشانه این گرایش در مواضع آیت الله خامنه ای، یک هفته بعد از اعلام تفاهم لوزان مشاهده شد؛ زمانی که وی با "بی معنی دانستن" تبریک گویی بعضی از مقام های ایرانی به رهبر به خاطر تفاهم صورت گرفته، گفت که هنوز اتفاق مهمی نیفته و او نیز اساساً در جریان جزئیات مذاکرات هسته ای نیست.
واکنش شخص اول حکومت، ظاهرا نشان دهنده عزم او برای نپذیرفتن مسئولیت توافقات احتمالی دولت ایران و قدرت های جهانی بود که ناگزیر، شامل محدود شدن جدی فعالیت های غنی سازی ایران نیز می شد.
رسانه های منسوب به رهبر جمهوری اسلامی بر مبنای همین رویکرد وی، مجموعا فضایی را پیرامون مذاکرات هسته ای ترسیم کرده اند که در آن، گویی مجموعه امتیازات گرفته شده در جریان گفتگوها (در مورد رفع تحریم) به حساب رهبری و مجموعه امتیازات داده شده طی مذاکرات (در مورد غنی سازی) به حساب دولت روحانی گذاشته می شود.
فضایی که از هم اکنون می توان پیش بینی کرد حتی در صورت حصول توافق نهایی هسته ای در تابستان نیز، ادامه داشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر