کپی برابر اصل؛ آیا جشنواره فیلم فجر به آسانی 'بینالمللی' میشود
- 8 ساعت پیش
جدا کردن بخش بین اللمل جشنواره فیلم فجر که اکنون در حال برگزاری است با هدف برجسته کردن وجه جهانی آن شاید همانقدر که میتواند نام این جشنواره را مطرح کند، به قول یکی از مدیران این جشنواره میتواند "ریسک" زیادی هم داشته باشد.
در کمتر جایی به اندازه ایران پروژههای فرهنگی با مخاطرات و تنگناهای متعدد روبرو هستند. اگر سینما یکی از حساسیتبرانگیزترین هنرهای مردمی در ایران باشد، جشنواره فیلم فجر نماد کش و قوسهای سیاسی این هنر و موفقیتها و عدمموفقیتهای گرداندن سینما توسط دولت است.
جشنواره فیلم فجر، به عنوان مهمترین رویداد سینمایی ایران و یکی از قدیمیترین جشنوارههای سینمایی خاورمیانه (به خصوص با احتساب جشنواره بینالمللی فیلم تهران)، هنوز فاقد یک هویت مشخص است و سی و چند دوره فعالیت آن کمکی به انسجام و محبوبیت بینالمللی و حتی ملیاش نکرده است.
جشنوارههای سینمایی متعدد ایران با یکی دو استثناء معمولاً داستان آرمانهای بزرگ و شرایط بازدارنده برای اجرای این آرمانها هستند.
ایده جدا کردن بخش بینالمللی از بخش داخلی سینمای ایران چندان تازه نیست. قبل از انقلاب هم جشنواره غیردولتی سپاس فقط فیلمهای ایرانی را نمایش میداد و جشنواره بینالمللی فیلم تهران، که شایعهها میگفتند بودجهای بیشتر از جشنواره کن دارد، فیلمهای "برگزیده" ایرانی را در کنار آثار سینمای بینالمللی به رقابت میگذاشت.
اما اگر فرض را بر این بگیریم که همه این تلاشها و به خصوص این جداسازی اخیر با هدفی درست شکل گرفته، آنگاه لازم است با نگاهی دقیقتر به جزییات جشنواره فجر، موانع سر راه بینالمللی شدن آن را برشماریم.
سانسور
سانسور یا ممیزی بدیهیترین عنصر بازدارنده و به یک معنی شرط لازم و کافی برای ساقط شدن هر جشنوارهای از نه تنها عنوان بین المللی، بلکه از خود عنوان جشنواره است.
جشنوارههای سینمایی، حتی وقتی در دل کشورهای از نظر سیاسی بسته شکل میگیرند (کارلوویواری در چکسلواکی سابق و جشنواره فیلم مسکو) محلی برای نمایش بدون محدودیت آثار سینمایی هستند.
فیلمها ممکن است در جاهای دیگر دنیا هم برای نمایش در تلویزیون و یا سینماهای عمومی سانسور شوند، اما احتمالاً یکی از معدود جاهایی که فیلمهای شرکت داده شده در یک جشنواره "بینالمللی" سینمایی را سانسور میکند ایران است.
با آن که معمولاً سعی میشود در انتخاب فیلمها دقت شود تا آثاری بدون "مشکل" برگزیده شوند، اما حتی در این حالت هم صحنههای عادی سینمای امروز مثل نوشیدن الکل یا بوسیدن یا پوشش با استاندارهای جمهوری اسلامی "نامناسب"، انتخاب کنندگان را وادار به جرح و تعدیل آثار سینمایی میکند.
راه حل دیگر برگزارکنندگان، رجوع به سینمای کشورهای مسلمان، هم دیگر کارساز نیست، چون روابط بین مرد و زن حتی در فیلمهای این کشورها هم به شکل عادی روایت میشود و دیدن یک صحنه بوسه در یک فیلم فلسطینی (مثلاً عمر، نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی سال) کاملاً طبیعی است.
شاید ۱۵ سال پیش، عطش سینمادوستان ایرانی سالنهای جشنواره را فارغ از این حذفها میتوانست پر نگه دارد، اما در روزگاری که فیلمهای مهم روز با فاصله یکی دو ماه از نمایششان با کیفیت خوب و زیرنویس فارسی در کنار خیابانها فروخته میشوند، آیا یک سینمادوست انگیزه کافی برای دیدن این فیلمها در جشنواره خواهد داشت؟
_________________________________________
فیلمها ممکن است در جاهای دیگر دنیا هم برای نمایش در تلویزیون و یا سینماهای عمومی سانسور شوند، اما احتمالاً یکی از معدود جاهایی که فیلمهای شرکت داده شده در یک جشنواره "بینالمللی" سینمایی را سانسور میکند ایران است.
___________________________________________
استقلال هنری
بیشتر جشنوارههای جهانی با این که از سرمایههای دولتی و محلی (شهرداری، اسپانسرهای بخش خصوصی، بنیادهای فرهنگی) بیبهره نیستند، اما داشتن استقلالی نسبی، به خصوص استقلال هنری، رمز ایجاد هویت برای آن جشنواره است.
در محیط مستقل و باز یک جشنواره، فیلمها فارغ از دستورالعملهای از بالا و فقط به خاطر ارزشهایشان بررسی میشوند. اگر جهتگیری سیاسی یا فرهنگی وجود داشته باشد، این جهتگیری خود هیأت داوران است و نه ملاحظات سیاسی کشوری که جشنواره در آن برگزار میشود.
در یک تناقض عجیب، جشنواره بین المللی فیلم فجر که در طول سه دهه گذشته دائماً سوژۀ تزریق هویت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد بوده، همچنان بیهویت باقی مانده است. به عبارت دیگر، این جشنواره در مقابل جریانهای سینمایی روز، گرایشهای تازه و نگاههای متفاوت انعطاف نشان نداده است و به جایش سعی کرده در کنار پر کردن بخشهای مختلف و همیشگی جشنواره، نوعی معنویگرایی را به جشنواره تحمیل کند که هنوز بعد از همۀ این سالها جا نیفتاده است.
فجر سعی کرده سردمدار سینمای اخلاقی شود، بدون این که بتواند تعریف روشنی از آن ارائه بدهد و بدون این که بسنجد تا چه اندازه چنین ایدهای با مشخصات سینمای امروز جهان جور در میآید.
کشف آثار
یکی از مهمترین ویژگیهای یک جشنواره معتبر تعداد فیلمهایی است که به عنوان نمایش افتتاحیه و بار اول در سطح جهانی، قارهای یا حداقل منطقهای نمایش میدهد.
جشنواره فجر به این موضوع بیاعتناست، و در طی سه دهه اخیر روی این موضوع سرمایهگذاری نکرده است. حالا اگر قافله را به جشنوارههای دیگر منطقه باخته، فجر شاید حداقل بتواند محل نمایش افتتاحیه فیلمهای بهتر منطقه باشد (فیلمهای برجسته منطقه بالطبع راهی کن، ونیز، برلین، لوکارنو، و جشنوارههای دیگر میشوند.)
آثار کارگردانان مشهور نمایش داده شده در جشنواره بینالمللی فجر امسال (جیلان، آلن رنه) ماههاست در بازار دی وی دی شهرهای ایران با زیرنویس فارسی در دسترسند و همۀ فیلمهای ایرانی هم قبلاً در بهمنماه در جشنواره فجر دیده شدهاند.
مدیریت جشنواره
هر جشنوارهای نیاز به یک مدیر خلاق دارد. این مدیر نمیتواند توسط خود دولت و از بین کارمندان وزارت ارشاد انتخاب شود، بلکه باید گزینشی آزاد در میان بهترین متخصصان، سینماشناسان و مدیران فرهنگی باشد.
اهمیت یک مدیر خوب وقتی روشن میشود که ببینیم چطور بعضی از مدیران سینمایی به هر جشنوارهای که پا گذاشتهاند به آن اعتبار بخشیدهاند. (مثلاً مارکو مولر به تنهایی جشنواره فیلم تورین، پزارو، روتردام، لوکارنو، ونیز و رم را مدیریت کرد و به هویت و اعتبار رساند.)
مدیر یک جشنواره بینالمللی باید روابط بینالمللی گستردهای داشته باشد. فیلمسازان را از کشورهای مختلف دنیا بشناسد و حتی الامکان فیلمسازان این کشورها هم او را بشناسند تا به دعوتش پاسخ مثبت بدهند.
یک مدیر قابل اعتماد فستیوال سینمایی، علاوه بر تسلط به زبان انگلیسی و خوش سلیقگی و خوش برخوردی، باید سیاستمداری توانا باشد که همه نیروهای متعارض اقتصادی و فرهنگی یک فستیوال را به موازنهای درست و موثر برساند.
توریسم
جشنواره فیلم فجر برخلاف تقریباً تمام جشنوارههای مهم دنیا اهمیت توریستی ندارد، به این معنی که برگزاری جشنواره باعث رونق گرفتن کار هتلدارها، رستورانها، شرکتهای حمل و نقل زمینی و هوایی و کافیشاپها و فروشگاه صنایع دستی محلی نمیشود.
کمتر شرکتکننده غیرایرانی با هزینه خودش برای تماشای فیلم به فجر میآید در حالی که میتواند این فیلمها را در شرایط بهتر و در نسخه کامل در جشنوارههای دوبی، ابوظبی یا استانبول ببیند.
خارجیهای شرکتکننده در جشنواره همه مهمانان رسمی برگزارکنندگان جشنوارهاند و معمولاً هزینههای اقامتشان با سخاوت همیشگی ایرانی پرداخت شده است.
فقدان اهمیت اقتصادی از اهمیت فرهنگی جشنواره میکاهد و باعث میشود بر خلاف جشنوارههای دیگر که گویی تمام شهر یکباره برای سینما دچار هیجان شدهاند، فجر مسئلهای فرعی و تشریفاتی باقی میماند.
حتی اگر مخاطبان ایرانی را در نظر بگیریم، فجر در جذب غیر تهرانیها چندان موفق نبوده است. هزینههای بالای سفر به تهران و از همه مهمتر اقامت در آن، تعداد شرکتکنندگان شهرستانی جشنواره را به شدت کم میکند.
خود جشنواره فجر هم از این موضوع بیخبر نیست و برای همین است که اجرای همزمانش در شهرستانها را در برنامه کار قرار داده است. اما اگر اهمیت یک جشنواره به ایجاد یک محیط مناسب برای تعامل فرهنگی در یک جغرافیای ثابت باشد، این نسخههای فرعی جشنواره معمولاً در رسیدن به این مقصود ناموفق باقی میمانند و در بهترین حالت یک فتوکپی کمرنگ از نسخه اصلی جشنواره میشوند.
مهمانان و داوران
با آن که جشنواره فیلم فجر یکی از بهترین سرویسهای ممکن را از مرحله ویزا تا میزبانی به مهمانان خارجی جشنوارهها میدهد، اما برای بسیاری از دعوتشدگان پذیرش این دعوت به خاطر پیامدهای سیاسیاش چندان آسان نیست.
این محدودیت باعث شده تا فجر هرگز تنوعی که یک جشنواره بینالمللی باید در بین مهمانانش داشته باشد را به دست نیاورد. اما گاهی وقتها این به نوعی بیسلیقگی هم تبدیل میشود.
مثلاً این که چرا امسال فابیو تِستی، بدلکار سابق و هنرپیشه درجه دوی ایتالیایی باید داور جشنواره بینالمللی فیلم فجر باشد و نه صدها نام معتبر دیگر جای سوال دارد. (آیا ارتباطی بین دعوت او و بازیاش در فیلم پیش و پا افتاده و جنجالی ضد سعودیِ شاه شنها وجود دارد؟)
اگرچه هنوز برای قضاوت نهایی زود است و باید فرصتی داد تا این آزمون نه چندان نوآورانه به پایان برسد. اما تا همین جای کار این طور به نظر میرسد که ایده جدا کردن رقابت آثار داخلی از بخش بینالمللی که در جای خودش فکر خوبی بود، چندان با ظرافت یا حوصله اجرا نشده و انگار همان موقعیت سابق این بار به جای ده روز در دو تا ده روز امتداد داده شده باشد.
متاسفانه با وجود طنین نه چندان امیدوارکنندهای که این اظهار نظر دارد، باید صادقانه اعتراف کرد که مشکلات سینمای ایران مشکلاتی ریشهای است و با جابجایی چند واژه یا تاریخ برگزاری یک رویداد سینمایی مسئله بیاعتمادی دولت به مخاطب با اعمال سانسور و مشکل غلبه نگاه ایدئولوژیک به سینما به این آسانیها حل نخواهد شد.
این تناقضها از چشم مهمانان خارجی جشنواره هم پنهان نمیماند، چنانکه یکی از آنها که در فستیوالهای متعدد فیلمهایش را میبیند به نگارنده میگوید: "من از این فرصت [سفر به ایران] استفاده میکنم برای دیدن خود مردم."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر