عکس با بره یتیم؛ کلیشه عکسهای سیاسی از چه زمانی باب شد
- 7 ساعت پیش
انتشار عکسهایی که سیاستمداران را در حال غذا دادن به برههای یتیم، بازی بولینگ و ریختن آبجو نشان میدهند تنها میتواند یک معنی داشته باشد – انتخابات در راه است. ولی کلیشه عکسهای سیاسی از کی باب شد؟ و آیا هنوز هم میشود معنی خاصی برای این عکسها قائل شد؟
از همان ابتدای فعالیتهای انتخاباتی در بریتانیا، هر روزه شاهد انتشار عکسهایی از این دست بودهایم.
نیک کلگ، معاون نخستوزیر بریتانیا از یک جوجهتیغی ناخوش عیادت کرده، دیوار رنگ زده و بولینگ بازی کرده. دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا هم سر صحنه سریال "بازی تاج و تخت" حاضر شده.
اد میلیبند، رهبر حزب کارگر که عکسش در حال خریدن چیپس و ماهی چاپ شده، علاقه زیادی به گرفتن عکس سلفی دارد. و نایجل فاراژ، رهبر حزب استقلال بریتانیا هم سعی کرده یاد بگیرد لولا بسازد.
گرفتن عکس سیاسی از قبل برنامه ریزی شده سنت جدیدی نیست – سابقه این کار به تقریبا ۴۰ سال پیش و تلاشهای مارگارت تاچر، نخستوزیر سابق بازمیگردد.
مارگارت تاچر، پیش از اینکه به مقام نخستوزیری برسد، در سال ۱۹۷۹ در جریان بازدید از یک مزرعه در استان ایست انگلیا با گوسالهای به نام مَگی دیدار کرد.
میک تِمپل، استاد روزنامهنگاری و سیاست در دانشگاه استَفوردشایر، میگوید آن عکس بهخصوص، اولین نمونه یک چهرهسازی آگاهانه بود.
او میگوید "تاچر تنها برای گرفتن آن عکس به آن مزرعه رفته بود و میخواست به روستاییها نشان دهد که میتوانند به او اعتماد کنند. از آن زمان به بعد، رسانهها کاملا در سیطره این قبیل فرصتها بودهاند."
فعالیتهای سیاسی خانم تاچر هر بار که از کارخانجات بازدید میکرد، یا به دیدار یک شامپانزه میرفت و یا سر صحنه سریال "کورونیشن استریت" حاضر میشد، با انتشار عکسهای پیدرپی مستند میشد.
و خیلی طول نکشید که سیاستمداران دیگر هم وارد بازی شدند.
جان میجر، کسی که بعد از او به مقام نخستوزیری رسید، برای چاپ عکسش، شگرد خاص خودش را داشت.
در سال ۱۹۹۲، هنگامی که تنها دو هفته به انتخابات سراسری مانده بود، آقای میجر روی یک جعبه چوبی ایستاد و از مردم شهر چِلتِنهام خواست که به جان تیلور رای بدهند و با این کار اولین نماینده سیاهپوست حزب محافظهکار را به پارلمان بفرستند.
البته آقای تیلور رای نیاورد، ولی شگرد ایستادن آقای میجر روی جعبه چوبی، که بارها از آن استفاده کرد، به باور خیلیها عامل اصلی پیروزی حزبش در انتخابات آن سال بود.
یک دهه بعد نوبت به تونی بلر، نخستوزیر از حزب کارگر، و استعداد فراوانش در استفاده از فرصتهای عکسی رسید.
سال ۲۰۰۳ بود که فرصتی دست داد تا او بتواند همراه دیوید بلانکت، وزیر کشور وقت، با گروهی از بچههای یک مدرسه در شفیلد "بدون برنامه قبلی بداههنوازی" کند.
گزارش آن روز بیبیسی حاکی از این بود که "آقای بلر که گیتاریست اصلی شده بود و با ضرب یکنواخت جناب وزیر از پشت درامز حمایت میشد، گروه جَبِروُکِر را در نواختن یک قطعه موسیقی بلوز همراهی کرد."
اما فرصتهای عکسی همیشه طبق برنامه پیش نمیروند. وقتی ویلیام هیگ در سال ۱۹۹۷ به رهبری حزب محافظهکار رسید، در حالی که سوار بر یک کنده چوبی از رودخانه خروشان یک شهربازی عبور میکرد در برابر دوربینها حاضر شد.
خیلیها بر این عقیده بودند که گذاشتن یک کلاه بیسبال، که به نظر میرسید تلاشی باشد برای نشان دادن یک چهره جوانتر، خطای فاحشی در انتخاب لباس بود.
____________________________________________
عکسهایی که چندان هم طبق برنامه پیش نرفتند
- نیل کینوک که بعد از رسیدن به رهبری حزب کارگر در سال ۱۹۸۳ برای پیادهروی به ساحل برایتون رفته بود در میان شنها زمین خورد و باعث شد این کارش تنها به دلایل غلط در خاطرهها بماند
- بازدید گوردون براون از مدرسهای در جنوب لندن آنطور که قرار بود از آب درنیامد و انتشار عکسی از او در برابر یک صلیب شکسته کارها را خراب کرد. آن صلیب شکسته بخشی از یک کار کلاسی درباره زندگی در دوران نازیها بود
- بوریس جانسون، شهردار لندن، وقتی که داشت در جریان المپیک ۲۰۱۲ روی یک کابل بر فراز پارک ویکتوریا سر میخورد از حرکت باز ماند و بین زمین و هوا گیر کرد
- عکسی که پارسال از اد میلیبند در بازار کاونت گاردن لندن منتشر شد و او را در حالی که به نظر میرسید با خوردن یک ساندویچ بیکن مشکل دارد نشان میداد
- جدیدترین نمونه هم حضور دیوید کامرون در یک مدرسه و خواندن کتاب برای بچهها بود و عکسی که از آن منتشر شد یک دختر شش ساله به نام لوسی هوارث را نشان میداد که سرش را در حین خواندن نخستوزیر روی میز گذاشته بود
____________________________________________
با اینکه خانم تاچر مبتکر ایجاد فرصتهای عکسی بود ولی به گفته یک عکاس پرسابقه مدتها است که دیگر خبری از سبک بیبرنامه و فیالبداهه او نیست.
استفان روسو، عکاس سیاسی ارشد پرس اسوسیشن، میگوید از نظر عکسبرداری از سیاستمداران هیچ انتخاباتی "تا این اندازه با نظارت" همراه نبوده.
به گفته او "همه چیز تحت نظارت است و از روی برنامه پیش میرود و از روزها یا هفتهها قبل به آن فکر شده. یادم نیست آخرین بار که خودبهخود اتفاقی افتاد چه زمانی بود."
یک سری عکس طبق برنامه در روز عید پاک گرفته شد؛ دیوید کامرون به مزرعهای در آکسفوردشایر رفت و به یک بره یتیم شیر داد تا بنا به گفته خودش در توییتر "خستگی کارهای انتخاباتی" را از تن خارج کند.
بنا به تفسیر ناظران سیاسی، هدف از این کار به نمایش گذاشتن روی لطیفتر آقای کامرون بود – ولی به گفته آقای روسو عکس بیبرنامهای که چند سال پیش گرفته بود برای این هدف مناسبتر بود.
"رفته بودم کورنوال تا از دیوید کامرون و دخترش فلورانس که تازه به دنیا آمده بود عکس بگیرم. آمد تو اتاق و چندین دقیقه با دخترش بازی کرد، بینیش را لمس کرد و رابطه عاطفی خوبی با نوزاد برقرار کرد."
"بعد از چند دقیقه دیوید کامرون پرسید که چه کاری باید برای عکس بکند ولی من پیش از آن عکسی را که میخواستم گرفته بودم."
آقای روسو میگوید "رابطهای که با دخترش برقرار کرده بود کاملا طبیعی بود و باعث شد پدر خوبی به نظر برسد."
چه بابرنامه باشد چه اتفاقی، خواست اصلی سیاستمداران و مشاورانشان از فرصتهای عکسی یک چیز است: اینکه شبیه "مردم عادی" شوند و یکی از آنها به نظر برسند.
پرفسور تِمپل برای نمونه به نایجل فاراژ، رهبر حزب استقلال بریتانیا، و "ژستهایش با آبجو در میخانه" اشاره میکند.
"حلقه اصلی حامیان او با این عکسها احساس نزدیکی میکنند. او میخواهد شبیه آدمی باشد که برای شما جذاب است و میخواهید با او صحبت کنید. مساله اصلی تولید یک شخصیت است. حلقه اصلی حامیانتان باید بتوانند به چشم یک آدم عادی که دغدغههای یکسانی دارد به شما نگاه کنند."
به گفته پرفسور تِمپل استفاده آقای کامرون از فرصتهای عکسی در مسافرتهای خانوادگی برای "طبقه متوسط انگلستان جذاب" است و ”به او اجازه میدهد به نوعی با رایدهندگان رابطه برقرار کند که با تصویر عادی سیاستمداران در پارلمان و در حین مصاحبه متفاوت باشد."
یکی از کاندیداهایی که در جریان این مبارزه انتخاباتی با آبجو یا با حیوانات عکس نگرفته اد میلیبند، رهبر حزب کارگر است.
رهبر حزب کارگر سال گذشته اذعان کرد که وقتی پای خوشعکسی در میان باشد "توان رقابت ندارد."
به گفته او "اگر دنبال سیاستمداری میگردید که بتواند نقش اول را بازی کند وقت خود را هدر ندهید و مستقیم سراغ طرف مقابل بروید."
به گفته آقای روسو به نظر میرسد که هدف حزب کارگر تا این لحظه از مبارزه انتخاباتی این بوده که برای آقای میلیبند "وجهه نخستوزیری" ایجاد کند و، به جای استفاده از فرصتهای عکسی مرسوم، سخنرانیها و جلسات پرسش و پاسخ او را به فرصتهای عکسی تبدیل کند و قید استفاده از حیوانات و سیاهیلشگر را بزند.
آقای روسو میگوید اگر توجهها مجددا بر عکسهای طبیعیتر و بدون برنامه متمرکز شود بهتر است.
"اگر اتفاق واقعا در لحظه بیافتد در عکس مشخص میشود – فیالبداهگی بهچشم میآید. اتفاقی که دارد میافتد واقعی است. وقتی از روی برنامه کار میکنید، عکسی که میگیرید داد میزند که از روی برنامه بوده. اگر ما متوجه این موضوع میشویم پس مردم هم میشوند."
پرفسور تِمپل در عین حال شک دارد که عکسهای بابرنامه اصلا توان رسیدن به هدف خود یعنی عادی کردن سیاستمداران در نظر رایدهندگان را داشته باشند.
او میگوید "مردم ابله نیستند. آنها گول یک عکس را نمیخورند و چیزهای دیگری را معیار قرار خواهند داد. این ایده که آنها به کسی رای میدهند که در حین غذا دادن به یک بره خوشقیافهتر باشد یک ایده خندهدار است."
"ولی، از طرف دیگر، هر چه تعداد عکسهایی که چیز بدی از شما نشان نمیدهند بیشتر باشد بهتر است. علاوه بر این اشتهای رسانهها هم در این زمینه سیریناپذیر است و تا دلتان بخواهد برایش جا دارند. در انتخاباتی که به این اندازه نزدیک است هر چیزی میتواند موثر باشد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر