۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

سوغات فرنگ(۲۸): درآمد گردشگری فرانسه دوبرابر درآمد نفتی ایران

سوغات فرنگ(۲۸): درآمد گردشگری فرانسه دوبرابر درآمد نفتی ایران

صمدعلی لکی زاده
امروز شنبه 27 ژانویه 1996 مصادف با 7 بهمن 1374 است. روزنامه "فیگارو" یکی از روزنامه های مهم و مشهور فرانسه در سرمقاله خود نوشته است که درسال گذشته ( 1995) حدود 60 میلیون گردشگر خارجی از فرانسه دیدن کرده اند و درآمد فرانسه از گردشگری خارجی در طول این سال 140 میلیارد فرانک ، معادل 28 میلیارد دلار بوده است! (آن موقع واحد پول فرانسه فرانک بود و هنوز یورو ابداع نشده بود) سرم سوت کشید... یعنی کمی بیشتر از دوبرابر درآمد ایران از نفت در همان سال... .سوغات فرنگ(28) درآمد گردشگری فرانسه دوبرابر درآمد نفتی ایران.
 
البته موقعیت جغرافیایی فرانسه در اروپا و نزدیکی مسافت برای اروپائیان و زیرساختهای توسعه یافته گردشگری اعم از هتل ها و بخصوص راه آهن گسترده و از همه مهم تر فرهنگ گردشگر پذیری و آزادی عمل گردشگران همه در این موفقیت دخیل است.
 
به قول دوستی، هر ده کوره ای در فرانسه یک دفتر گردشگری دارد و از هر ساختمان کهنه ای به عنوان آثار تاریخی مواظبت و تعریف و تبلیغ می شود. خودم شخصا شاهد حی و حاضر این موفقیت هستم.
 
چون خیلی اهل سفر و گردش بودم لذا در طول ماموریت از هر فرصتی و تعطیلی برای تنظیم سفری در داخل یا خارج فرانسه استفاده می کردم. گاهی هم بین التعطیلی ها را با گرفتن مرخصی پل می زدم. در مدت سه و نیم سالی که پاریس ساکن بودم به همه استانهای فرانسه به جز جزیره "کرس" که هم دور بود و هم کمی نا امن (بخاطر فعالیت گروه مسلح تجزیه طلب در آنجا) و استان شمال غربی بروتان ، به همه استانهای فرانسه با خودرو سفر کردم.
 
به علاوه به اغلب کشورهای غرب اروپا و حتی مغرب (مراکش) در شمال آفریقا هم با ماشین سفر کردم! برخی همکاران مرا مارکوپولو خطاب می کردند و برخی که مسن تر و جا افتاده تر بودند از روی دلسوزی و خیرخواهی نصیحت می کردند که درآمدم را پس انداز کنم و اینهمه خرج سفر نکنم! اما من گوشم بدهکار این حرفها نبود و بیشتر پند سعدی( اگر اشتباه نکنم) آویزه گوشم بود که : بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ... .
 
در غالب سفرهایم در داخل فرانسه به جای بزرگراه ها که تردد آسان تر و سریع تر بود ، جاده های معمولی (بقول فرانسوی ها ناسیونال) را انتخاب می کردم چرا که فرصت گردشگری بیشتری در اختیارم قرار می داد و با چیزهایی آشنا می شدم که از طریق بزرگراه و آزادراه در دسترس نبودند.
 
به همین خاطر یکی از نکات جالب در سفرهایم این بود که هر شهر و دهی که وارد می شدم غالبا در ورودی شهر یک تابلو بزرگ راهنمای مسافران و گردشگران معمولا با نقشه کلی راههای دسترسی نصب بود و اکثرا علاوه بر آن یک دفتر گسترش گردشگری زیر نظر شهرداری یا دهداری داشتند که با بروشور و نقشه و... جاهای دیدنی شهر یا منطقه و دهشان را معرفی می کرد و توضیح مختصری می داد.
بارها به خاطر دارم حتی روستاهای کوچک و پرت و دور افتاده هم در حد و اندازه خود از این قاعده مستثنی نبودند . مثلا در یکی از سفرها چند روستای کوچک در مسیرم بودند که بودجه شان کفاف نکرده بود بروشور رنگی با کاغذ روغنی و مرغوب چاپ کنند ولی در یک صفحه یا نیم صفحه کاغذ معمولی و عکسهای سیاه و سفید و چند جمله نوشته، دیدنی های مثلا جالب روستایشان را تبلیغ و معرفی کرده بودند:قدیمی ترین درخت روستا یا پنیر روستایشان و مزرعه گوسفندان یا مزرعه پرورش غاز و چیزهای معمولی و حتی پیش و پا افتاده و نیزسوغات روستایشان را و ...
 
بارها و بارها به وضعیت گردشگری در ایران خودمان غصه خوردم و هنوز هم معتقدم اگر از ظرفیت های گردشگری ایران درست استفاده شود، علاوه بر ایجاد اشتغال و رفع بیکاری، معادل فروش نفت درآمد خواهد داشت و مضافا اعتبار ملی کشور را هم در دنیا بالا خواهد برد زیرا یکی از راههای شناخت و تفاهم میان ملتها و کشورها همین گردشگری است.
منبع : عصر ایران
لینکهای مرتبط :

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر