سرلشکر حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران گفته است که دستور آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران برای افزایش توان نظامی کشور را به ارتش و سپاه ابلاغ کرده است.
آقای فیروزآبادی امروز پنجشنبه، دهم اردیبهشت در حاشیه مراسم روز معلم در دانشگاه دفاع ملی به خبرنگاران گفت که آقای خامنهای در مقام فرماندهی کل قوا دستور داده که نیروهای مسلح و دفاعی کشور، آمادگی خود را افزایش دهند.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران افزود که او این دستور رهبر ایران را به ارتش و سپاه پاسداران ابلاغ کرده است.
آقای فیروزآبادی گفت که دستور آیتالله خامنهای را در جلسه ستاد سیاستگذاری ستاد کل نیروهای مسلح ایران شامل فرمانده ارتش، فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیا ابلاغ کرده و ابعاد آن را برای این فرماندهان بیان کرده است.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران گفته است که کشورش سالهاست روز به روز بر آمادگی نظامی خود اضافه میکند.
آقای فیروزآبادی اضافه کرده که هر سه ماه یک بار، وضعیت نیروها و تحلیلهای نظامی، دفاعی و لجستیکی به آقای خامنهای ارائه میشود
رهبران سیاسی بریتانیا متهم شدهاند که در جریان تبلیغات انتخاباتی، به هر دری زدهاند تا با رایدهندگان روبهرو نشوند. این بود که تصمیم گرفتیم رایدهندگان را با آنها روبهرو کنیم.
برنامه این بود که به ثروتمندترین، فقیرترین، جوانترین و پیرترین حوزههای انتخابی سر بزنیم و از حال و روز رایدهندگان در بریتانیای امروزی، با همه تضادها و گوناگونیهایش، آگاه شویم.
قصدمان این بود که فقط یک روز برای این کار وقت بگذاریم و از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم. احتمالا میتوانید حدس بزنید که همه چیز طبق برنامه پیش نرفت.
اما نتیجهای که در پی بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر سفر و صرف تعداد زیادی قهوه و ساندویچ در رستوران قطار گرفتیم چیزی بود که در هیچ برنامه انتخاباتی مدیریتشدهای پیدا نخواهید کرد.
ایستبورن – شهری که شاید در بریتانیا پیرترین باشد
اینجا ایستبورن است، گوهر آرام سواحل جنوبی کشور.
جایی که پیادهروهایش پر از وسایل نقلیه کمکی برای سالخوردگان است. جایی که میانگین سنی، در یک قسمت شهر، اخیرا از مرز ۷۰ سال هم گذشت.
البته این همه داستان نیست. هر جای ایستبورن که بروید پر از جوان است.
تنها چند دقیقه بعد از پیاده شدن از قطار نزدیک بود بچهای با اسکیتش من را به زمین پرت کند. امیدم به پیدا کردن یک فرد بازنشسته، یا اصلا هر کسی که بشود با او صحبت کرد، لحظه به لحظه کمتر میشد.
پارسال بود که اسکله شهر تقریبا بهکلی در آتش سوخت. خورشید که غروب میکند ساحل هم از آدم خالی میشود.
پیتر، که خیلی جوانتر از ۸۶ سال میزند، با دستگاه فلزیابی که در دست دارد روی ساحل سنگی تنها و بیکس به نظر میرسد. بخت هم با او یار نبوده.
میگوید "(با دستگاه فلزیاب) تک و توک یکی دو پنی پیدا میکنید."
میگوید قطعا در انتخابات رای خواهد داد ولی هنوز تصمیم نگرفته انتخابش چه کسی خواهد بود. مهمترین مساله برای او و دوستانش، مهاجرت است.
"شما اگر در این ممکلت انگلیسی باشید هیچ چیزی ندارید. بیشتر ما اینطور فکر میکنیم. اگر اتفاق بدی بیافتد ترجیح میدهند تقصیرات را گردن انگلیسیها بیاندازند تا اروپاییها را مقصر بدانند. بیش از حد اتحادیه اروپا را جدی میگیریم."
به نظر میرسد که قبای حزب استقلال بریتانیا، به رهبری نایجل فاراژ، را برای او دوختهاند.
پیتر، که تکنسین بازنشسته شوفاژ است، زیرلبی میگوید "بعید میدانم شانس زیادی داشته باشند. بین خودشان اختلافات داخلی زیادی دارند."
هَتی، که ۲۳ سال دارد و در دانشگاه برایتون مدیریت برنامه میخواند و در یکی از خوابگاههای این دانشگاه در ایستبورن زندگی میکند، میگوید در انتخابات قبلی به لیبرال دموکرات رای داده بود ولی از تغییر موضع نیک کلگ، رهبر حزب، بر سر شهریه دانشگاهها ناراحت است و برای همین این بار قصد دارد "به یکی از دو حزب اصلی" رای بدهد.
"به نظرم خیلی مهم است که در انتخابات شرکت کنیم، وگرنه سیاستمداران هیچ کاری برای ما نخواهند کرد. کارهایی که میکنند برای افراد مسنتر است چون آنها در انتخابات رای میدهند."
کنزینگتون – ثروتمندترین محله در بریتانیا
سوپرپولدارها نامریی هستند. به خیابان کنزینگتون پَلِس گاردنز آمدهام، جایی که میانگین قیمت ملک ۴۳ میلیون پوند است و به همین خاطر یکی از گرانترین نقاط مسکونی در دنیا محسوب میشود.
در آن نزدیکی با خانم پیری که سگش را برای گردش آورده روبهرو میشوم. میگوید همان محل زندگی میکند ولی علاقهای به مصاحبه درباره این انتخابات "شوم" ندارد.
چه خوب که اینجا از اروپای شرقی زیاد هستند.
اِلینا، که دارد با دو بچه خردسالش قدم میزند، خیلی هم به صحبت سیاسی علاقه دارد. چنان علاقهمند است که مثل بلبل حرف میزند.
میگوید "دوست دارم اطلاعاتی که میگیرم مبتنی بر حقایق باشد، نه افسانههای قشنگی که برای مصرف عموم ساخته میشوند."
هنوز تصمیم نگرفته به چه حزبی رای خواهد داد. او به تعهد حزب کارگر به "عدالت" علاقه دارد، ولی از اینکه "همه تقصیرها همیشه به گردن پولدارها انداخته میشود" راضی نیست.
ولی چیزی که خون اِلینا را خوب به جوش میآورد مساله آموزش است.
"من در شوروی بزرگ شدم و ما تحصیل خصوصی نداشتیم. مدرسهها دولتی بود. آموزش کلا در اختیار دولت بود ولی وضع آموزش بد که نبود هیچ، خیلی هم محشر بود و کیفیتش یک مساله خانوادگی بود و ریشه در ارزشهای خانواده داشت."
"اینکه در این جامعه کلی مزایای حمایتی داریم خیلی عالی است، ولی این مزایا باید به کسانی تعلق بگیرد که نیاز دارند، نیاز فیزیکی دارند. این ذهنیت که میشود با این مزایا زندگی کرد مردم را تنبل میکند. کسانی هستند که میتوانند کار کنند ولی پیش خودشان فکر میکنند که چرا باید کار کنم و در خانه میمانند و دست به هیچ کاری نمیزنند."
اولِگ مدیر اجرایی شرکتی است که در بازار فلزات کار میکند، در لهستان به دنیا آمده و ۲۰ سال پیش برای زندگی به بریتانیا آمده. به گفته خودش یک "محافظهکار بالفطره" است و برای همین هم به حزب دیوید کامرون رای خواهد داد.
او میگوید "به او اعتماد دارم و این برای من خیلی مهم است. اعتماد به سیاستمداران همیشه کار راحتی نیست."
از او درباره اختلاف طبقاتی در بریتانیا میپرسم.
"من در این محله زندگی میکنم و محل کارم هم در قسمت تجاری شهر است. خیلی نمیشود که محلههای دیگر را هم ببینم. سفرهای زیادی به کشورهای دیگر میکنم و باید بگویم که در مقایسه با آنها اختلاف طبقاتی در این کشور خیلی به چشم نمیآید."
او همچنین معتقد است که بریتانیا باید در اتحادیه اروپا باقی بماند.
ناتینگهام – فقیرترین شهر در بریتانیا
"ببین رفیق، اینجا همه یا هروئین میزنن یا کراک."
با مردی که یک گرمکن خاکستری پوشیده و دارد با عصبانیت خاک حیاط جلوی خانهاش را بیل میزند وارد صحبت شدهام و او هم دارد وصف همسایههایش را میکند.
"حواست باید به حرفی که میزنی باشد وگرنه شیشههای خانه را با آجر پایین میآورند. در عمرشان کار نکردهاند. حالشان در روزهایی مثل امروز کوک است. مثل این، با آن قوطی لعنتی آبجویش. نه رفیق، اینها اهل کار نیستند."
طبق آماری که اخیرا از طرف مرکز ملی آمار منتشر شد، ناتینگهام کمترین میزان درآمد قابل تصرف را در سراسر کشور دارد. محله اَسپِلی یکی از محرومترین نقاط کشور است و ۵۲ درصد بچههای ساکن آن زیر خط فقر زندگی میکنند.
کوچکترین حرفی از سیاست و انتخابات با ترکیبی از عصبانیت و بیعلاقگی روبهرو میشود.
مردی که داشت خاک باغچهاش را بیل میزد حاضر نشد نامش را به من بگوید ولی در ادامه گفت "دوست دارم یک روز مثل من زندگی کنند. یک روز کار سخت بکنند. ۵ دقیقه هم دوام نمیآورند."
یکی از مسائل مهم مهاجرت است – فکر کلی این است که مهاجرانی که از اروپای شرقی آمدهاند با گرفتن پول کمتر فرصتهای شغلی را از مردم محلی گرفتهاند – ولی کسی را ندیدم که بگوید میخواهد به حزب استقلال بریتانیا رای بدهد.
سیلویا، که چهار بچه و ۷ نوه دارد، میگوید "من مخالف آمدن مردم از کشورهای دیگر نیستم. اصلا برایم مهم نیست چون تعصب خاصی ندارم ولی اگر کار نیست دیگر چرا باید از خارج آدم بیاوریم وقتی حتی برای مردم محلی هم کار وجود ندارد. راستش سر و ته این داستان با هم جور در نمیآید."
البته نگاه همه کسانی که میبینم به سیاست منفی نیست.
لیزا، ۳۸ ساله، میگوید "دیگر هیچکس علاقهای به رای دادن ندارد چون فکر میکنند توفیری نمیکند. به نظرم از روی تنبلی است. همه باید رای بدهند. رای ما به حزب کارگر است."
او از زندگی در اَسپِلی "راضی" است و با وجود اینکه در ۲۰ سال گذشته تفاوت زیادی کرده، شکایتی از این محله ندارد.
با خنده میگوید "دیگر معلوم نیست که میشود با همسایهها صحبت کرد یا نه چون نمیدانید قصدشان سرک کشیدن به خانه و بررسی اسبابتان است یا واقعا برای معاشرت آمدهاند."
شارلی، ۱۹ ساله، میگوید برای "یک خروار کار" تقاضا فرستاده ولی فایده نداشته.
"معدل دیپلم خیلی خوبی ندارم ولی اقلا دیپلم دارم. وقت و تلاشی که صرف کردهام کاملا بیفایده بوده. نوزده سالم است و فقط یک بار کار کردهام. آسان نیست."
احساسشان نسبت به ثروتمندان چیست؟
لیزا میگوید "ته دلم حس میکنم که حرفی برای زدن با پولدارها ندارم. احساسم این است که از بالا با من برخورد خواهند کرد. من از بچههایم نگهداری میکنم، شوهرم شاغل است، من هم خانهدار ولی در برابر آنها احساسی خوبی نخواهم داشت. متوجه حرفم میشوید؟ این درست نیست. ما همه آدمیم. مالیات آنها را بیشتر کنید تا اندکی عادلانهتر شود."
بلکبرن – جوانترین شهر بریتانیا
تیا، ۱۸ ساله، میگوید "بچه خیلی زیاد شده. از بچه متنفرم." او قطعا در شهر اشتباهی زندگی میکند. اخیرا اعلام شد که بلکبرن جوانترین نقطه در اروپا است و از هر چهار نفر یک نفر زیر ۱۵ سال است.
دور یک میز در خانه جوانان بلکبرن نشستهایم؛ مرکز ورزشی و تفریحی فوقالعادهای که توسط یک خیریه اداره میشود و بودجهاش را شرکتهای محلی و شهرداری تامین میکنند.
مونیکا، مدیر این مرکز، گروهی از اعضای مسنتر را که میتوانند در ۷ مه رای بدهند جمع کرده تا درباره سیاست صحبت کنیم.
به گفته شَنون، ۱۹ ساله، "کسی چیزی به ما نمیگوید. وقتی به سن لازم میرسید دوست دارید بدانید که چه کار باید کرد و وظیفه افراد چیست. ولی فهمیدنش کار راحتی نیست. نمیشود همه چیز را یکجا خواند."
مساله استفاده نکردن از حق رای مطرح میشود و بحث کوتاهی درمیگیرد.
آماندا که ۲۰ سال دارد تاکید میکند که "اگر در انتخابات شرکت نکنید مثل این است که به افرادی که الان قدرت دارند رای داده باشید. رای شما به حساب آنها میرود."
تاثیر احتمالی این انتخابات بر زندگی این جوانان بهمراتب بیشتر از تاثیری خواهد بود که بر زندگی افراد دیگری که در این سفر ملاقات کردهام خواهد گذاشت.
همه مسایلی که برایشان مهم است، از مسکن گرفته تا کار، شهریه دانشگاه، وضعیت مدرسهها، بیسرپناهی و جرم مستقیما از تصمیماتی که در مجلس گرفته میشود تاثیر میپذیرند.
ولی با این حال رابطهای میان اتفاقات مجلس و زندگیهای شخصی خود برقرار نمیکنند.
نظر نهایی
در جریان بازگشتم از بلکبرن به لندن، وقتی سوار قطار بودم، خیلی ناگهانی فکری به ذهنم رسید.
به جز یک پوستر حزب محافظهکار بیرون ایستگاه ایستبورن، من هیچ پوستر انتخاباتی دیگری در تمام طول این سفر ۱۰۰۰ کیلومتری ندیدم. نه تابلویی در باغچههای خانهها بود، نه برچسبی پشت شیشهها. در بخشهای عمدهای از کشور هیچ حسی از اینکه انتخاباتی در جریان است به شما دست نمیدهد.
پرویز فتاح، رئیس "کمیته امداد امام خمینی" ایران، گفتههای وزیر کشور را درباره واردات خودرو از طریق کمیته امداد رد کرد و گفت وزیر کشور باید از این نهاد عذرخواهی کند.
آقای فتاح گفت اینکه صد نفر در کمیته امداد به نام مستضعفان بدون پرداخت مالیات و عوارض گمرکی خودرو وارد کردهاند غلط است و وزیر کشور باید پیش از طرح این مساله در مجلس در این باره تحقیق میکرد.
او البته توضیح داد: "موضوع از این قرار بود که طبق مصوبه دولت دهم ساکنان مناطق جنوب کشور با کارت اقامت خود، خودرو وارد کنند،البته باید تاکید کرد که مددجویان کمیته امداد در نقاط مرزی هم زندگی میکنند و تعدادی از افراد که از پول و سرمایه کافی برخوردار بودند، کارت این افراد را گرفته و مبلغی ناچیز در حدود ۱۰۰ هزار تومان به این افراد داده و با کارت آنها اقدام به واردات خودرو میکنند."
رئیس کمیته امداد گفت: "وزیر کشور به دلیل صحبتهای خود در دو ماه گذشته درخصوص ورود پولهای کثیف از نمایندگان عذرخواهی کردند، بنابراین اینگونه نشود که به دلیل همین صحبتها درخصوص کمیته امداد امام بخواهند که در صحن مجلس دوباره معذرتخواهی کنند."
عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور ایران، در جلسهای که برای توضیح راجع به "پولهای کثیف" در سیاست ایران به مجلس رفته بود، گفت: "در کمیته امداد بیش از ۱۰۰ نفر ۲۷ هزار خودروی لوکس در حدود ۲۰ میلیارد وارد کشور کردند که متاسفانه در اینجا از حقوق مستضعفین سوءاستفاده شده است."
آقای رحمانی فضلی به موارد دیگری از فسادمالی در ایران نیز اشاره کرد، از جمله ثبت بیش از دو هزار شرکت با یک آدرس در یکی از جزایر ایران.
پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد، در رد آنچه وزیر کشور به این نهاد نسبت داده، گفت: "کمیته امداد به هیچ عنوان در هیچ موردی حتی یک موضوع اقدام به واردات خودرو از هیچ نوع و هیچ گمرکی نکرده است."
وزیر کشور ایران سال گذشته هشدار داده بود که پولهای کثیف به دستآمده در فعالیتهایی مثل قاچاق ممکن است سیاست ایران را آلوده کند. این اظهارات آقای رحمانی فضلی انتقادات زیادی را در پی داشت.
قطر از فرانسه ۲۴ جنگنده رافال، به ارزش مجموعا ۷ میلیارد دلار میخرد.
این سومین قرارداد فروش جنگنده رافال است که فرانسه در سال جاری میلادی میبندد. پیش از قطر، فرانسه با هند و مصر نیز قرارداد بسته است.
بنا به اعلام یکی از مقامات وزارت دفاع فرانسه در قالب قراردادش با قطر موشکهایی هم به این کشور میفروشد و آموزش ۳۶ خلبان و ۱۰۰ تکنیسین قطری را نیز به عهده میگیرد.
دفتر فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه، گفته است که شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، در گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور فرانسه برای این قرارداد ابراز تمایل کرده است.
رویترز گزارش داده که مطابق این قرارداد از سال ۲۰۱۸ هر سال ۱۱ جنگنده به قطر تحویل داده میشود، همچنین این کشور گزینه خرید ۱۲ جنگنده دیگر را هم دارد.
فرانسوا اولاند برای امضای این قرارداد هفته آینده به دوحه قطر سفر میکند.
قطر در سالهای گذشته در حملات هوایی به لیبی تحت حکومت قذافی، مواضع گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) در سوریه و همچنین حملات هوایی به مواضع حوثیها در یمن نقش داشته است.
یک کارشناس نظامی به رویترز گفته است که این قرداد شانس فروش جنگندههای رافال به امارات متحده را کم میکند.
جنگ ویتنام حدود سال ۱۹۶۰ با درگیری بین گروه های شبه نظامی در ویتنام جنوبی آغاز شد و تا آوریل سال ۱۹۷۵ که آخرین مقام های نظامی و غیرنظامی آمریکایی سایگون را ترک کردند، ادامه داشت. هم برای ویتنامی ها و هم برای آمریکا، جنگ بسیار پرهزینه و بحث انگیز بود. بحث درباره درک "صحیح" از دلایل آغاز جنگ و درس هایی که می توان از آن گرفت، تا به امروز ادامه دارد.
ده واقعیتی که ممکن است درباره این جنگ و پیامدهای آن ندانید:
رقابت جنگ سرد: ویتنام جنوبی برای کمک های اقتصادی و نظامی به آمریکا متکی بود و ویتنام شمالی از چین و شوروی سابق کمک دریافت می کرد.
شمار نیروها: بیش از دو و نیم میلیون آمریکایی در ویتنام خدمت کردند؛ بیشترین تعداد، ۵۳۶ هزار نفر در سال ۱۹۶۸ بود. در سال ۱۹۷۳ هنگامی که آمریکا عقب نشینی کرد، نیروهای ویتنام جنوبی حدود ۷۰۰ هزار نفر بودند در حالی که سربازان ویتنام شمالی به یک میلیون نفر می رسیدند.
شمار کشته شدگان: بیش از ۵۸ هزار آمریکایی و دست کم یک میلیون و ۱۰۰ هزار ویتنامی کشته شدند. سایر نیروها هم دچار تلفات شدند از جمله بیش از ۴۰۰۰ نفر از کره جنوبی.
جنگ بین المللی: بعضی کشورها برای کمک رسانی به آمریکا نیروی نظامی اعزام کردند. در اوج جنگ ۵۰ هزار و سه سرباز از کره جنوبی، ۱۱ هزار و ۵۸۶ نفر از تایلند و هفت هزار و ۷۶۲ نفر از استرالیا، دو هزار و ۶۱ نفر از فیلیپین و ۵۵۲ نفر از نیوزیلند اعزام شدند. چین شمار زیادی نیرو به ویتنام اعزام کرده بود که بیشترین تعداد آن ۱۷۰ هزار نفر بود. این نیروها برای ترمیم خرابی های ناشی از بمباران و دفاع در برابر حملات هوایی آمریکا به کره شمالی اعزام می شدند.
جنگ هوایی: ُتناژ بمب هایی که در منطقه هندوچین انداخته شد بیش از دو برابر میزان بمب هایی بود که توسط آمریکا و بریتانیا در جنگ جهانی دوم به کار رفت.
اولین تانک: به مدت ۲۰ سال تصور بر این بود که اولین بار در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ تانک شماره ۸۴۳، متعلق به ویتنام شمالی از دروازه کاخ ریاست جمهوری در سایگون گذر کرده است. در اواسط دهه ۹۰ معلوم شد تانکی که از دروازه گذشته، تانک شماره ۳۹۰ بوده است.
سلاح نمادین: هیچ سلاح دیگری به اندازه کلاشنیکف اِی کِی ۴۷ به دلیل کاربردش در جنگ ویتنام شهرت ندارد. کلاشنیکف سلاح اصلی ارتش ویتنام شمالی و چریک های ویتنام جنوبی بود و در سرتاسر جهان هم به اسلحه انقلاب ها تبدیل شد. سربازان آمریکایی عمدتا ام ۱۴ و بعداز آن ام ۱۶ استفاده می کردند. تفنگ های آمریکایی به دلیل وزن و اندازه زیادشان برای جنگل های مرطوب ویتنام مناسب نبود.
میراثی بحث انگیز: ویتنام برای قربانیان ماده شیمیایی "عامل نارنجی" درخواست غرامت کرده ولی موفق به دریافت غرامت نشده است. عامل نارنجی سمی قوی است که آمریکا برای از بین بردن جنگلهای ویتنام جنوبی که پناهگاه ویتکنگها بود به کار برد.
جدایی: بیش از یک میلیون نفر از مردمی که به "قایق سواران" مشهور شدند، بین سال های ۱۹۷۵ و ۱۹۸۹ با قایق از ویتنام جنوبی فرار کردند. بیشتر آنان به آمریکا رفتند.
عادی سازی روابط: آمریکا و ویتنام در سال ۱۹۹۵ روابط عادی برقرار کردند و در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند شریک تجاری شده اند. در سال ۲۰۱۴ تجارت دوجانبه بین این دو کشور به ۳۵ میلیارد دلار رسید.
آخرین نبرد: ۱۹۷۵
چهل سال پیش در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ سایگون پایتخت ویتنام جنوبی توسط سربازان ویتنام شمالی تسخیر شد. گرچه این واقعه پایانبخش جنگ ویتنام شد، ولی تاثیر عمیقی بر هر دو کشور گذاشت. در آمریکا تجربه دردناک جنگ به بحث هایی درباره استفاده از توان نظامی آمریکا در خارج از کشور دامن زد.
حتی امروزه پژوهشگران و سیاستمداران آمریکایی درباره عقلانی و اخلاقی بودن مداخله آمریکا در ویتنام استدلال های متفاوتی ارائه می دهند. در ویتنام، تاثیر آنی جنگ، درد و رنج انسان ها بود. محرومیت اقتصادی در سال های پس از جنگ، موج فرار مردم از ویتنام که به "قایق سواران" معروف شدند و همچنین تاثیرات ماده شیمیایی عامل نارنجی از تبعات دیگر جنگ بود.
آخرین نبردهای سال ۱۹۷۵: به دست آوردن پیروزی سریع در "سنترال هایلندز" ضربه بزرگی برای روحیه سربازان ویتنام جنوبی بود. در حالی که آمریکا تمایلی به مداخله بیشتر نشان نمی داد، شهرهای عمده ساحلی در مدت سه هفته سقوط کردند. در اوایل ماه آوریل و در پی از دست رفتن آخرین منطقه راهبردی، تنها اقدامی که واشنگتن می توانست بکند، تخلیه هر چه بیشتر مردم بود. در ۳۰ آوریل تعدادی تانک از دروازه کاخ ریاست جمهوری در سایگون گذشتند و جنگ تمام شد.
۱۰ مارس: نیروهای ویتنام شمالی (ارتش خلق ویتنام) در منطقه سنترال هایلندز به شهر "بون ما توت" حمله کردند. این شهر در ۱۲ مارس سقوط کرد.
۱۴ مارس: رئیس جمهوری "نگوین وان تیو" دستور داد نیروهای ویتنام جنوبی (ارتش جمهوری ویتنام) در استان های "پلیکو" و "کون توم" به سمت ساحل عقب نشینی کنند. این عقب نشینی، سقوط سنترال هایلندز را رقم زد.
۳۰ مارس: بعد از "کوانگ تری"، "کوانگ نگای" و "هوئه"، شهر "دانانگ" بود که سقوط کرد. روزهای پس از آن شاهد تسخیر شهرهای "کوی نون" و "توی هوئا" بودند.
۲ آوریل: "نها ترنگ" هم سقوط کرد. مرکز ویتنام اکنون در دست نیروهای ویتنام شمالی بود.
۴ آوریل: در پنوم پن کامبوج، تخلیه آمریکایی ها آغاز شد.
۹ آوریل: نبرد "سوان لاک" منطقه استراتژیکی در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی سایگون که آخرین عملیات عمده بود آغاز و تا ۲۱ آوریل طول کشید.
۲۶ آوریل: ارتش ویتنام شمالی آخرین حمله را علیه سایگون شروع کرد، پس از آنکه نیروهای خمر سرخ پنوم پن را گرفتند و سقوط سوآن لاک راه را برای دستیابی به سایگون باز کرد.
۲۸ آوریل: ژنرال دونگ وان مین به ریاست جمهوری رسید.
۲۹ آوریل: آخرین کشته شدگان ارتش آمریکا در حمله با راکت.
۳۰ آوریل: سربازان ویتنام شمالی وارد سایگون شدند. آخرین هلیکوپتر از بام سفارت آمریکا پرواز کرد که حامل ۱۱ تفنگدار دریایی آمریکا بود. رئیس جمهور ویتنام جنوبی تسلیم شد.
نرخ سود بانکی در ایران، بعد از اختلاف نظرهای بسیار تعیین شد. شورای پول و اعتبار در جلسه پنچ ساعته شب گذشته (هشتم اردیبهشت)، نرخ سود بانکی را هم برای سپردهها و هم برای تسهیلات کاهش داد.
شورای پول و اعتبار که مرجع تصمیمگیر برای نرخ سود بانکی است٬ متشکل از ۱۱ عضو دارای حق رای و دو نماینده مجلس به عنوان ناظر است که به غیر از روسای اتاق بازرگانی و اتاق تعاون٬ سایر اعضای آن مقامهای حکومتی و یا منتخبان دولت هستند.
بر اساس تصمیم تازه شورای پول و اعتبار، حداکثر نرخ سود سپردههای بانکی متناسب با طول دوره سپردهگذاری و با حداکثر سررسید یکساله، ۲۰ درصد تعیین شد. این نرخ پیش از این ۲۲ درصد بود. نرخهای جدید از ۱۵ اردیبهشت اعمال میشود.
تصمیم جدید شورای پول و اعتبار به نفع متقاضیان دریافت تسهیلات است و از منافع سپردهگذاران بانکی میکاهد. در حالی که عمده هزینهها در سالی جاری٬ از دستمزد نیروی کار تا نرخ انرژی افزایش خواهد داشت٬ اما کاهش نرخ سود٬ هزینه تامین مالی را کاهش خواهد داد.
آن دسته از افراد حقوقی و حقیقی که موفق به دریافت تسهیلات از شبکه بانکی شوند٬ از این فرصت بهرهمند میشوند. در مقابل٬ آن دسته از متقاضیان وام که موفق به دریافت وام نمیشوند از فرصت ایجاد شده بیبهره میمانند.
سپردهگذاران بانکی که تا پیش از این و طبق نرخهای رسمی تا ۲۲درصد برای سپردههای خود سود دریافت میکردند٬ از این پس سود کمتری به آنها پرداخت خواهد شد و از این جهت از منافع آنها کاسته میشود.
نرخ سود تسهیلات بانکی نیز٬ برای عقود مشارکتی ۲۴ درصد و برای عقود مبادلهای ۲۱ درصد تعیین شد که به ترتیب ۴ درصد و ۱ درصد کاهش را نسبت به نرخهای پیشین نشان میدهد. عقود مشارکتی معمولا برای وامهای بلندمدت و عقود مبادلهای برای وامهای کوتاهمدت است.
نرخ سود تسهیلات لیزینگ نیز همانند عقود مبادلهای ۲۱ درصد تعیین شد و در متن مصوبه شورای پول و اعتبار بهطور جداگانه تاکید شد که دریافت هرگونه وجه دیگری از سوی شرکتهای لیزینگ ممنوع است.
تعداد شرکتهای لیزینگ در ایران طی یک دهه گذشته رشد قابلتوجهی داشته و تسهیلات اعطایی آنها با استقبال مواجه شده است، اما بخش عمدهای از این شرکتها تحت نظر بانک مرکزی فعالیت نمیکنند و ساماندهی آنها از دغدغههای اصلی مقامهای پولی ایران است.
براساس اطلاعات مندرج در وبسایت بانک مرکزی، تا اوایل زمستان گذشته تنها ۳۲ شرکت لیزینگ دارای مجوز فعالیت از سوی این بانک بودهاند، اما به گفته مدیران انجمن شرکتهای لیزینگ، بیش از ۳۰۰ شرکت لیزینگ در سراسر ایران فعال هستند و برخی گزارشهای غیررسمی که در خبرگزاریهای ایران بازتاب پیدا کرده٬ این رقم را بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ شرکت برآورد کرده است.
دفاع دولت از کاهش اداری نرخ سود
ولیالله سیف، رییسکل بانک مرکزی ایران که ریاست شورای پول و اعتبار را هم بر عهده دارد٬ بعد از پایان جلسه شورا در دفاع از تصمیمهای اتخاذ شده به خبرنگاران گفت: «پیش از این نرخ سود بانکی واقعی نبود و یک واگرایی بین نرخ سود بانکی و اقتصاد کشور ایجاد شده بود.»
آقای سیف گفته «از طرف دیگر وضعیت تسهیلات تکلیفی و معوقات بانکها و فعالیتهای نامنضبط بانکها٬ منجر به بررسی و تعیین نرخ سود بانکی و تعیین تکلیف آن در جلسه شورای پول و اعتبار و در نهایت تصویب ساختار جدیدی برای نرخ سود بانکی شد.»
تعیین تکلیف نرخ سود بانکی در حالی انجام گرفت که مخالفان تعیین دستوری نرخ سود بانکی، طی هفتههای گذشته، مقالات و مصاحبههای مختلفی در انتقاد به روش تعیین نرخ سود در ایران منتشر کرده بودند.
این افراد٬ تعیین نرخ سود خارج از ساز و کار بازار را اقدامی برخلاف روال بانکداری متعارف روز دنیا میدانند. مخالفان تعیین دستوری نرخ سود٬ همچنین عنوان میکنند که کاهش مصنوعی هزینه دریافت تسهیلات، پیام غلط و غیرواقعی به فعالان اقتصادی میدهد، زیرا فعالیتهای اقتصادی را با هزینههای غیرواقعی تنظیم میکند.
در مقابل، موافقان نرخ سود بانکی نیز با تاکید براینکه بنگاههای اقتصادی، به ویژه بخش تولید، از کمبود منابع مالی رنج میبرند، کاهش نرخ سود را برای کمک به تامین مالی ارزانتر بنگاهها٬ موثر میدانند. در میان اعضای دولت، افرادی همچون وزیر صنعت، معدن و تجارت٬ که در شورای پول و اعتبار نیز عضویت دارد٬ جز موافقان کاهش سود بانکی هستند. خواسته آنها تامین تسهیلات با نرخ سود ارزانتر برای واحدهای اقتصادی است.
سهم ناچیز بخش خصوصی از اعتبارات بانکی
برخی پژوهشهای انجام گرفته نشان میدهد٬ طی سالهای گذشته بخش کمی از تسهیلات بانکی به بخش خصوصی و واحدهای کوچک اقتصادی پرداخت شده است و سهم بزرگی از وامهای بانکی به شرکتهای بزرگ تعلق گرفته که بهطور عمده دولتی و یا شبهدولتی هستند. این موضوع باعث ایجاد این نگرانی شده که کاهش سود تسهیلات باز هم به نفع بنگاههای بزرگ دولتی تمام شود و دوباره بخش بزرگی از تسهیلات به آنها پرداخت شود.
از جمله فرهاد نیلی، رییس پژوهشکده پولی و بانکی که تحت نظر بانک مرکزی فعالیت میکند در جلسهای در اتاق بازرگانی ایران گفته بود: «۱۰ درصد بنگاههای اقتصادی ۷۰ درصد تسهیلات را دریافت میکند و آمار نشان میدهد اینها همان بنگاههای بزرگ هستند که بهرهوری آنها کمتر از سایر بنگاهها است.»
وزیر راه و شهرسازی نیز که در زمره منتقدان عملکرد نظام بانکی ایران قرار دارد، به تازگی در یک میزگرد مطبوعاتی گفته: «وضعیت پرداخت تسهیلات نشان میدهد که در سال ۱۹۹۴ نظام اعتباری که عمدتا در ایران متکی به نظام بانکی و بازار پولی است معادل ۲۱ درصد تولید ناخالص داخلی به بخش خصوصی تسهیلات پرداخت کردهاند و در یک روند صعودی این ظرفیت در سال ۲۰۰۸ به ۳۷ درصد افزایش یافته اما به یکباره در یک روند نزولی شدید در سال ۲۰۱۳ به ۱۲ درصد سقوط کرده است. در سال ۲۰۱۳ مقدار این شاخص برای کشورهای کم درآمد ۲۸ درصد، کشورهای با درآمد متوسط ۸۶ درصد و کشورهای توسعهیافته ۱۵۹ درصد بوده است»
وزیر راه و شهرسازی همچنین دستیابی دولت به هدف رشد اقتصادی ۸ درصدی و ایجاد یک میلیون شغل در سال را با این نسبت پایین پرداخت وام به بخش خصوصی غیرممکن دانسته است و گفته «همین ۱۲ درصد هم محل بحث است به این دلیل که طبق اعلام بانک مرکزی، بیش از نیمی از تسهیلات اعطایی در هر سال مربوط به تجدید قراردادهاست و در واقع پول واقعی، سهمی کمتر از ۶ درصد دارد.»
هماهنگی یا تبانی؟
فارغ از اینکه کاهش دستوری نرخ سود تا چه میزان در عمل٬ به نفع واحدهای کوچک و خصوصی خواهد بود٬ روال طی شده برای تعیین این نرخ٬ ابهامات قابل توجهی ایجاد کرده است. جلسه مشترک مدیران عامل بانکها و سپس جلسه شبانه آنها با رییسکل بانک مرکزی سه روز پیش از جلسه شورای پول و اعتبار٬ مجموعه بانکی ایران را در معرض اتهام تبانی قرار داده است.
مدیران عامل بانکها در تاریخ ۲۹ فروردین جلسهای تشکیل دادند و نسبت به کاهش سود سپردهها تا ۲۰ درصد اعلام آمادگی و توافق کردند. پس از آن و درتاریخ پنجم اردیبهشت٬ مدیران عامل بانکها بعد از ساعت اداری به بانک مرکزی رفتند و با رییسکل بانک مرکزی جلسه «هماندیشی» برگزار کردند.
برگزاری این جلسات باعث شد تا برخی عنوان کنند این اقدامی خلاف قواعد اقتصادی است٬ چون ارایهدهندگان خدمات بانکی باید در رقابت با هم به عرضه تسهیلات و خدمات بپردازند نه در توافق باهم.
از جمله افراد معترض به این موضوع پدرام سلطانی نایب رییس اتاق بازرگانی بود که در مقالهای با اشاره به خبر توافق بانکها برای پرداخت سود ۲۰ درصد نوشت: «اگر این خبر در جراید یکی از اقتصادهای آزاد دنیا منتشر میشد بلافاصله نهادهای ضدانحصار آن کشور دست بهکار میشدند و بانکها را به جرم تبانی و تثبیت قیمت (price fixing) به پرداخت جرایم سنگینی محکوم میکردند.»
توافق از قبل برای اعطای سود یکسان٬ برای دومین سال پیاپی است که رخ میدهد و نتیجه رویکرد بانک مرکزی در دولت حسن روحانی است.
رفتار اداری با اقتصاد و کاهش دستوری نرخ سود٬ از جمله انتقادهای کمپین انتخاباتی حسن روحانی به عملکرد دولت محمود احمدینژاد بود و هنوز هم برخی نزدیکان و اعضای دولت نسبت به این رویه انتقاد دارند. بانک مرکزی تحت فشار این انتقادها٬ به دنبال آن است تا نشان دهد اگر دستوری صادر کرده٬ پیشتر درباره آن با شبکه بانکی توافق داشته است.
اینکه «توافق داوطلبانه» چگونه به صورت یک «بخشنامه لازمالاجرا» ابلاغ میشود و برای سرپیچی از مفاد آن٬ جریمه گذاشته میشود٬ بحثی حقوقی است که بیش از هر چه تسلط دولت ایران بر بازار پول و نظام بانکی را نشان میدهد.
آنچه در مصوبه جدید شورای پول و اعتبار درخصوص نرخ سود مشهود است ادامه روند سالهای گذشته در تعیین این نرخ کلیدی اقتصادی است. از این پس باید منتظر آمارها رسمی بود تا در پایان سال مشخص شود٬ کاهش هزینه دریافت وام٬ به نفع چه کسانی تمام شده است و کدام شرکتها توانستهاند وامهای بیشتری دریافت کنند.
همچنین باید دید منابع موجود در جامعه تا چه میزان در بانکها سپردهگذاری میشود و تا چه اندازه به بازارهای موازی از جمله مسکن میرود. اتفاقی که اگر ابعاد آن گسترده باشد٬ نه تنها باعث رشد قیمت مسکن میشود٬ بلکه بانکها را خالی از منابع و توان وامدهی آنها را کاهش میدهد.
واضح است که کاهش توان بانکها برای وامدهی٬ بیش از هر چیز وامگیرندگان بدون حامی را در صف دریافت وام منتظر میگذارد.