اینجا بیمارستان لقمان است، بوی خودکشی می آید
+33
رأی دهید
-1
از میدان حر تا چهارراه لشکر 15 دقیقه پیاده روی دارد، سمت راست چهارراه خیابان کمالی است ، تا رسیدن به کوچه "مخصوص" نیز حدودا 15 دقیقه طول می کشد. کوچه ای یک طرفه که بیمارستان لقمان حکیم در آنجا واقع شده است.
بیمارستان لقمان یکی از اصلی ترین مراکز درمانی برای نجات افرادی است که با خوردن قرص های فراوان قصد دارند به زندگی شان پایان دهند.
ساعت حدودا 10 شب است، جلوی درب کوچک بیمارستان چند نفر نشسته اند، برخی دارو در دست دارند و برخی دیگر نیز راننده تاکسی های خسته ای هستند که امید دارند آخر شب مسافر دربستی به تورشان بخورد.
انتهای محوطه بیمارستان، سمت چپ، ساختمان شماره 2 ، بخش "فوریت های پزشکی، گروه سم شناسی بالینی و مسمومیت ها" است. راهرویی باریک و کوتاه ما را به سالن اصلی مرکز مسمومین می رساند.
وسط سالن پذیرش نیم دایره ای قرار دارد ، و در دور تا دور سالن تخت هایی با کاور آبی رنگ چیده شده است.
5 نفر روی تخت ها دراز کشیده اند، 3 پسر جوان، یک دختر جوان و یک زن مسن.
با یک پرستار حرف می زنم. می گوید دختری که مانتوی گلدار صورتی پوشیده، به قصد خودکشی قرص خورده اما زنده مانده است.
دختر جوان در خوابی عمیق فرو رفته و 3 سرم به دستانش وصل است.
پرستار چیزهایی در برگه پزشکی بیمار یادداشت می کند و می گوید :" میانگین روزی 4 تا 5 نفر کیس خودکشی با قرص دارند، خیلی هاشون چون نمی دونستند چی باید بخورند طوری شان نمی شود. ولی خب به هر حال اقدام به خودکشی بوده. بیشتر موقع ها شب ها و نیمه شب ها یا اوایل سحر می آورند."
بر اساس ارائه شده در سایت اصولگرای الف طی 9 ماه ابتدایی سال 92 ، 3125 شهروند ایرانی به زندگی خود پایان داده اند ، یعنی هر روز 11.3 خودکشی در شهرهای مختلف ایران رخ داده است.
بر اساس آماری که سازمان پزشکی قانونی گاه و بیگاه منتشر می کند ، 31.5 درصد از افرادی که جان خود را گرفته اند زن بوده اند و 68.5 درصد مرد.
مقایسه تعداد خودکشی ها در سال 92 با مدت مشابه در سال 91 نشان از رشد 14 درصدی خودکشی دارد ، گروه سنی 18-24 بیشترین تعداد قربانی را دارد (28.2 درصد) و پس از آن گروه سنی 30-39 (22.2 درصد).
با این حال همچنان تردیدهای بسیاری مبنی بر صحت چنین آماری وجود دارد و بر اساس اظهاراتی که مسئولان ارشد سازمان پزشکی قانونی اعلام می کنند می شود حدس زد رقم واقعی میزان خودکشی در ایران بسیار بالاتر از این است.
احمد شجاعی، رئیس سازمان پزشکی قانونی، اردیبهشت پارسال در مصاحبه با روزنامه جام جم ، به طور صریح اعلام کرد که قرار نیست آمار واقعی اعلام شود :"این آمارها را بهتر است اعلام نکنیم. زیرا این کار بازتاب منفی دارد و خودش تبلیغ فساد است."
او گفت دستور از بالا آمده و به دستور قوه قضائیه اجازه انتشار آمار واقعی خودکشی و یا تجاوز را ندارد.
بر اساس گزارشی که سازمان بهداشت جهانی از تاریخچه خودکشی در ایران بین سال های 1981 تا 2007 در ایران منتشر کرد، سالانه از هر 100 هزار ایرانی 26.5 نفر اقدام به خودکشی می کنند و 6.7 نیز موفق به انجام خودکشی می شوند.
اگر این آمار ملاک قرار گیرد، با احتساب جمعیت 77.4 میلیونی ایران ، میزان خودکشی در سال به بیش از 5200 مورد می رسد.
در گزارش سازمان بهداشت جهانی تاکید شده بیشترین تعدادخود کشی ایرانی ها در سن 25 سالگی رخ داده است، 50.5 درصد مجرد بوده اند و 70 درصد به مناطق شهری تعلق داشته اند.
سه سال پیش ، انستیتو ملی سلامت ایالات متحده نیز با انتشار مقاله ای به موضوع خودکشی در ایران با تمرکز به خودسوزی منتشر شد.
این تحقیق نشان می داد شیوه مشقت بار سوزاندن خود در آتش، پس از حلق آویز کردن پر طرفدارترین شیوه در میان ایرانیان برای خودکشی است.
بر اساس این تحقیق، بین 24-40 درصد تلاش ها برای خودکشی همراه با خودسوزی بوده است. این پژوهش، بیانگر این واقعیت بود که آمار خودکشی به وسیله آتش زدن خود در دو استان غربی کرمانشاه و ایلام طی چند سال اخیر بین 30 تا 40 درصد افزایش یافته است. شیوه ای که زن های ایرانی تمایل بیشتری به آن نشان داده اند.
60 تا 80 درصد از موارد خودکشی به واسطه آتش در استان های لرستان و ایلام متعلق به زنان جوان بوده است. در تبریز تحقیقی در میان مواد خودسوزی از سال 1998 تا 2002 نشان می داد که 412 نفر دست به خود سوزی زده اند که 408 نفر از آنان زن بوده اند ( 99 درصد)
یک فوق متخصص اعصاب و روان دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران را در مطبش در شمال تهران ملاقات می کنم.
او به ایران وایر می گوید :" 30 سال است طبابت می کنم ، می توانم ادعا کنم تعداد بیمارانم که فکر خودکشی به ذهن شان رسیده است یا به طور جدی به خودکشی فکر می کنند در طی یک دهه اخیر و به ویژه همین 3 4 سال اخیر چندین برابر شده است. من حتی مریض هایی از طبقات خیلی بالا و مرفه اجتماعی دارم که به خودکشی فکر می کنند. تعدادشان نیز روز به روز بیشتر می شود. اما اکثر بیماران من که به فکر خودکشی بوده اند، پسران جوان بوده اند ، دانشجو و طبقه متوسط."
می پرسم علل خودکشی چه می تواند باشد؟ " می تواند نتیجه یک یا چند عامل باشد " این را آرام و شمرده می گوید، عینک اش را به آرامی با دستمال و اسپری تمیز می کند و ادامه می دهد :" تجربه کردن رخدادهای خیلی تلخ در زندگی، مثل مرگ عزیزان یا شکست های عاطفی شدید، اختلالات حاد روانی ، مریضی های جسمی ، مصرف الکل و مواد مخدر، از دست دادن شغل، بیکاری ادامه داریا مثلا داشتن سابقه خودکشی در خانواده ، این ها همه احتمال خودکشی را بالا می برد. خیلی ساده بخواهم بگویم توضیح بدهم خودکشی شدیدترین نوع خودویرانگری است."
خودویرانگری چیست؟ "مشخصه اصلی افسردگی ، حالا هر قدر افسردگی حادتر باشد این خودویرانگری نیز شدید تر می شود. مثلا برای یک انسان با افسردگی معمولی این خودویرانگری به سمت انزوا و یا سیگار کشیدن زیاد است. در حدود بالاتر فرد چطور دست به خودویرانگری می زند؟ مثلا ترک تحصیل می کند، با دوستانش قطع رابطه می کند. در مراتبی فرد خود را مجروح می کند یا به خود درد جسمی وارد می کند. بالاترین درجه این است که فرد دیگر هیچ معنایی برای ادامه زندگی اش نمی بیند و تصمیم می گیرد جان خود را بگیرد."
او ادامه می دهد :" جامعه ما روان پزشکان و روانکاوان بارها و بارها به مسئولین وزارت بهداشت نامه نوشته ایم و تاکید کرده ایم جامعه ایران به دلایل مختلف حرکت پرشتابی به سوی افسردگی و بیماری های روانی داشته است در چند سال اخیر. بخواهم حرف سیاسی بزنم باید بگویم از زمان دور دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد این تسریع روند آغاز شده و هنوز هم متوقف نشده است. همکاران من گفته اند سونامی سرطان، بیراه نیست من هم بگویم سونامی خودکشی هم جامعه را تهدید می کند. این جامعه احتیاج به امید دارد، احتیاج به آرزو، به عشق ، به حس کردن احساسات انسانی خود."
سونامی خودکشی تعبیر ترسناکی است، پرستار بیمارستان لقمان هم می گفت " تعداد موارد اقدام به خودکشی به قرص واقعا زیاد است." شاید این تعبیر ترسناک واقعی باشد، کنار ما، مثل سالن پر از تخت های آبی بیمارستان لقمان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر