۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبه

پرزیدنت' ساخته محسن مخملباف، بازگشت به سینمای قصه‌گو

پرزیدنت' ساخته محسن مخملباف، بازگشت به سینمای قصه‌گو

نمایی از فیلم پرزیدنت- عکسها از خانه فیلم مخملبافحسن صلح جو
پرزیدنت، تازه ترین فیلم محسن مخملباف که عصر چهارشنبه (۲۷ اوت) در افتتاحیه بخش افق‌های جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد، حال هوایی متفاوت با دیگر آثار او دارد. آنها که فیلم را دیده اند می گویند این فیلم بهترین فیلم ده- پانزده سال اخیر این فیلمساز است. "پرزیدنت" در عین حال به نوعی ادامه همان جهان بینی است که محسن مخملباف در سال های اخیر مطرح کرده است: " تلاش برای خشونت زدایی".
پرزیدنت داستان آشنای سال های اخیر جهان را روایت می کند. داستان انقلاب ها و دیکتاتور ها و همه تراژدی های قبل و بعد از این انقلاب ها یا کودتاها. در شهری/ کشوری ناشناخته که به ظاهر همه چیز آرام است و غرق در نور و آرامش، حاکم / رهبر/ دیکتاتور، در حال تعلیم نظامی گری به نوه خردسال اش، (که قرار است روزی جایگزین پرزیدنت شود ) حکم اعدام مخالفانی را که رادیوی دولتی آنها را "تروریست " می نامد، امضا می کند.
 
ادامه ماجرا بازی روشن و خاموش کردن چراغ های شهر توسط پرزیدنت و نوه اش است و در یکی از همین خاموشی هاست که انقلاب / کودتا آغاز می شود.
 
پرزیدنت به همراه نوه اش ناچار به فرار می شود و این آغاز درامی است که فارغ از نگاه های سیاسی ببینده را تا آخر به دنبال خود و در پی سرنوشت پدر بزرگ و نوه اش می کشاند. پرزیدنت که روزگاری اختیار سرنوشت همه در دستش بود، حالا باید جان خودش و نوه اش را از دست زیردستان و گماشتگان سابقش برهاند.
 
"پرزیدنت" یک فیلم کاملا امروزی است. درباره همین حوادث دنیای اطراف خودمان. بهار عربی، انقلاب های رنگی، کودتاها و انقلاب ها علیه حکام خودکامه.
فیلم سفری است به دل یک سرزمین ناشناخته اما در عین حال آشنا برای همه مردمانی که درکشورهای مختلف طعم زندگی زیر سایه حاکمان و رهبران مستبد را چشیده اند، اما این حاکمان هم کسانی هستند که از بطن همین مردم برآمده اند و خود حاکم دیگری را برانداخته اند و با اعمال خشونت به قدرت رسیده اند. چرخه ای پایان ناپذیر از خشونت که باز خشونت می آفریند. فیلم تلاشی است برای نشان دادن اینکه " خون به خون شستن محال آمد، محال."

روند تولید 'پرزیدنت'
"پرزیدنت" به زبان گرجی ساخته شده، با تولیدی که محصول مشترک چند کشور است: آلمان ، انگلیس فرانسه و گرجستان و البته خانه فیلم مخملباف.در این فیلم هم خانواده آقای مخملباف نقش عمده را در تولید برعهده داشته اند. میثم مخملباف تهیه کننده بوده. حنا مخملباف هم دستیار اول کارگردان و تدوینگر فیلم و مرضیه مشکینی، همسر آقای مخملباف، در نوشتن فیلمنامه و تدوین همکاری داشته است.
با این همه، این فیلم در لایه زیرین خود یک درام کامل است و برای محسن مخملباف بازگشتی است به سینمایی کاملا داستانی با اوج و فرود های دراماتیک و گره هایی که باید بیننده را از همان دقایق نخست با خود همراه کند. فیلم هم از همان آغاز سر راست قصه اش را می گوید. شخصیت های مختلف نیز جا به جای این فیلم هم به عنوان یک شخصیت و هم در جایگاه اجتماعی خودشان، برای پیشبرد قصه به خدمت گرفته شده اند و بار گفت و گو را به پیش می برند- از سلمانی فقیری که پرزیدنت لباسش را به زور از او می دزدد تا زندانی سیاسی عاشقی که فکر می کند در تمام سالهای زندان معشوقش وفادارانه به انتظار او بوده است و تا آواز خوان / هنرمندی که به جرم خواندن زندانی شده.
 
در عین حال فیلم تصویرگر مردم همیشه در صحنه ای است که در چشم به زدنی شعارهای "زنده باد و جاوید باد... " هایشان را به شعار " مرگ بر ..." تبدیل می کنند. سکانس گارد تشریفاتی که در حال زدن ساز استقبال از پرزیدنت در فرودگاه هستند و بلافاصله لباس هایشان را عوض می کنند و به جای سازهایشان اسحله را برای مقابله با پرزیدنت برمی دارند، از همین جنس است
 
فیلم "پرزیدنت " از یک نمای دور، سفری است به هزارتوی پیچیده سرزمینی که در دوران گذارش درگیر مناسبات قدرت و خشونت شده و فیلمساز در تلاش برای طرح این موضوع است که انتقام و خشونت نمی تواند برای ملتی آرامش و سعادت به همراه بیاورد.
 
فیلم البته لحنی تلخ ندارد و محسن مخملباف با وارد کردن نوه خوشرو و معصوم پرزیدنت، که بازنمایی از کودکی معصومانه خود "پرزیدنت" است ، لحنی پر از طنز و تصاویری شاعرانه را وارد این اثر کرده است- لحنی که به یاد مخاطبش می آورد مفاهیم پیچیده اطراف زندگی ما گاه تا چه حد مضحکند و ناپایدار.
 
محسن مخملباف با کوله باری از تجربه های پیشین خود در عرصه فیلمسازی، با بازگشت به عرصه قصه گویی شکلی متنوع از روایتگری را در این فیلم به کار گرفته است- از فلاش بک و فلاش فوروارد گرفته تا روایتگری کلاسیک، در عین حال کوشیده است تا از سفید و سیاه شدن شخصیت ها و تیپ ها به شدت دوری کند. پرزیدنت بیرحم این فیلم هم آدمی است که گذشته ای انسانی داشته و قدرت و تلاش برای حفظ قدرت او را به چنین سرنوشتی رسانده است.
 
برای پیش بردن قصه فیلم از محیط باشکوه قصر و کاخ پرزیدنت و رسیدن به تصویر فضای گرفته و غمزده عمومی کشور تغییر فضا و رنگ ها به تدریج صورت می گیرد و رنگ به تدریج از فیلم گرفته می شود تا در فضایی سرد و دلمرده ، پرزیدنت تصویری از قلمرو تحت حکومتش را ببیند. دوربین و حرکت های آن هم متناسب با حال و هوای فیلم، مورد استفاده قرار می گیرد. از صحنه های دوربین روی دست در تظاهرات گرفته، تا نماهای شکوهمند پرزیدنت و خانواده اش در کاخ و رقص کارتون نوه پرزیدنت کنار جاده و طویله.
 
فیلم تدوین پیش رونده و سریعی هم دارد و اوج و فرود های دراماتیک قصه در تدوین هم به کار گرفته شده. بازی بازیگران نیز در این فیلم به شدت خود را نشان می دهد.
 
میشا گومایشویلی بازیگر شناخته شده گرجی، با چهره‌ای بی روح، ایفاگر نقش یک دیکتاتور خشن است و داچی اورولاشویلی خردسال هم در نقش نوه معصوم و بی آزار و دوست داشتنی معصومیت کودکی او را به رخ می می کشد.
 
محسن مخملباف در مقام کارگردان در کشورهای مختلفی فیلم ساخته- از افغانستان و هند و تاجیکستان گرفته تا کره جنوبی و ایتالیا و اسراییل و جاهای دیگر.
 
اما به اعتقاد کسانی که "پرزیدنت" را دیده اند، فیلمی که در گرجستان ساخته است، می تواند آغازی دیگر در دوران فیلمسازی او در خارج ایران باشد.
 
فیلم "پرزیدنت" نشان می دهد که چگونه برای یک "پروداکشن" خوب و حرفه ای، نیاز به امکانات گسترده و تیم مناسب است و در اختیار بودن این امکانات چقدر می تواند به پیشبرد ایده های یک فیلمساز کمک کند.
 
فیلم حدود پنجاه بازیگر گرجی، تعداد زیادی سیاهی لشگر و لوکیشن ها و چشم اندازه های بکر دارد. فیلم ساختن در کشوری خارجی وبه زبانی بیگانه کار بسیار مشکلی است و کمتر فیلمسازی توانسته فیلمی موفق در چنین شرایطی بسازد. اما به اعتقاد آنها که این فیلم را دیده اند و از جمله مدیران جشنواره ونیز، این بار محسن مخملباف در این کار موفق شده است و به همین دلیل است که فیلم او را که دیر به جشنواره و بخش مسابقه آن رسیده بود، برای افتتاحییه بخش رسمی جشنواره شان انتخاب کردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر